توضیح مهم !

کلیه مطالب درج شده در وبلاگ نظرات شخصی بنده نمی باشد و از سایتها و منابع مختلف گردآوری شده است لذا هرگونه تحریف ، تخریب ، کذب و اشتباه را به بنده حقیر ارسال نمائید تا در اسرع وقت اصلاح نمایم.

این وبلاگ یک وبلاگ شخصی بوده و هیچ وابستگی فکری یا جناحی به گروه خاصی ندارد

کشوری با اقلیت ۹۶ درصدی

جمهورى آذربایجان، همسایه شمالى ایران، بعد از فروپاشى اتحاد شوروى تاسیس شد، در سی ام اوت ۱۹۹۱ اعلام استقلال کرد و از هجدهم اکتبر همان سال به استقلال کامل دست یافت. از آن زمان تاکنون این کشور نیمه کوهستانى با جمعیتى حدود هشت و نیم میلیون نفر، با پیشرفتهاى عظیم اقتصادى روبرو شده، این کشور علاوه بر منابع عظیم نفتی، گاز، مس، آهن و آلومینیوم نیز دارد و پنبه، غلات، توتون و چای، از محصولات کشاورزی آن به شمار می روند. اما پیشرفت هاى اقتصادى و درآمد سرسام آور نفت در این کشور، با اصلاحات اقتصادى و اجتماعى همراه نبوده و قدرت سیاسى ساختارى دموکراتیک دارد. این قدرت بیش از دو دهه است که در دست طایفه على اف قرار دارد.

ادامه نوشته

مردم جمهوری آذربایجان و حق برخورداری از رسانه اسلامی

آیا مردم جمهوری آذربایجان به عنوان دومین کشور شیعه دنیا حق برخورداری از رسانه اسلامی را ندارند؟

رئیس رادیو و تلویزیون جمهوری آذربایجان : سازمانهای دینی حق تاسیس هیچگونه شبکه تلویزیونی را ندارند

ادامه نوشته

آذربایجان و ترکمنستان در خزر

شكاف‌های منبعث از دریای خزر در تعیین چگونگی روابط دو کشور آذربایجان و ترکمنستان بعد از فروپاشی شوروی بیشترین نقش را ایفا كرده است و اخیرا این دو كشور را به رفتاری تنش‌زا واداشته است

ادامه نوشته

ریشه ترکی برخی کلمات فارسی

1ـ کلمات فارسی که با پسوند «آق»، «آغ»، «آک»، «اوْک» ختم می­شوند. مثال: اتاق، سراغ، الک، یدک، چابک و سایر...
2 ـ کلمات فارسی که با پسوند «مَه//مِه» ختم می­شوند. مثال: دکمه//تکمه (دوگمه// دوکمه) ،(تؤکمه//توْکمه)، قیمه (قیمَه//قیمِه)، سرمه (سوْرمه//سوْرمِه)، چکمه، دلمه، چاتمه، قاتمه، چنباتمه و ... (با استثناء کلمات عرب دخیل در فارسی).
3ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوق»، «اوْق»، «ایق»، «اوْک» ختم می­شوند. مثال: قرق، اَغروق، ایلیق، بلوک، چابک//چابوک و...
4ـ کلمات فارسی که با پسوند «چی»، «چی» ختم می­شوند. مثال: سورچی، قورچی، یورتچی، ارابه‌چی، قهوه‌چی، یازیچی و ...
5ـ کلمات فارسی که با پسوند «لیق»، «لیق»، «لوق» ختم می­شوند. مثال: بوزلوق، قارلیق، باشلوق، اتالیق، باشلیغ
6ـ کلمات فارسی که با پسوند «لاق»، «لاخ» ختم می­شوند. مثال: ییلاق، قشلاق، باتلاق. پسوند «لاخ» از قدیمی­ترین پسوندهای ترکی است که در زبان فارسی داخل گشته و در ساختار لغات بسیاری کاربرد دارد. مثال: سنگلاخ، رودلاخ، نشیب­لاخ، سولاخ//سوراخ، دیولاخ و ....
7ـ کلمات فارسی که با پسوند «ماق»، «مق»، ختم می­شوند. مثلاً: چخماق، قیماق، تخماق و ...
8ـ کلمات فارسی که با پسوند «آر»، «اَر» ختم می­شوند. مثال: قاتار (قطار)، چاپار، آچار، چپر، دچار و ...
9 ـ کلمات فارسی که با پسوند « اِر»، «اوْر» ختم می­شوند. مثال: قاطر، چادر، بهادر و ...
10ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوْل»، «آول» ختم می­شوند. مثلاً: قراووْل، یساول، قرقاول و..
11ـ  کلمات فارسی که با پسوند «داش»، «تاش» ختم می­شوند. مثلاً: داداش، آداش، سرداش، کونولتاش، یکتاش و...
12ـ کلمات فارسی که با پسوند «غَه//غِه»، «قَه//قِه»، «کَه//کِه»، «گَه//گِه» ختم می­شوند. مثال: داروغه، یرقه(یورقَه//یورقِه)، اُلکه (اوْلکه)، الکا (اوْلکا)، جلگه (جوْلگه//جولگه) و...
13ـ کلمات فارسی که با پسوند «قی»، «قو»، «غو» ختم می­شوند. مثال: قرقی (قئرقی)، برقو (بورغو)، یرغو (یوْرغو) و ... سؤزلر.
14ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف«ق» و «چ» باشد، تماماً منشأ ترکی دارند. مثال: قاچاق، قیچی، قاچ، قارچ، چاقو
15ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ک» و «چ» باشد، منشأ ترکی دارند. مثال: کوچ، کوچه، کوچک، چکول، چاک، چابک، کچل و ...
16ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق»، «د»، «‌ت» باشد. مثال: قاتر، قاتوق، قره‌قات، قوروت، آنقوت، قتار// قطار و ...
17ـ کلمات فارسی که در ساختار آنها «انگ» و «نگ» باشد و یا کلماتی که با این پسوندها ختم شوند. مثال: سرنگ(سورماق)،النگو(النگ،ال در زبان ترکی به معنی دست)، فشنگ، تفنگ، سنگر،زرنگ ،  قشنگ ،اوزنگ(افسار)و ..[ به استثناء کلمات دخیل سنسکریت وهندی)
18ـ کلماتی با حرف «ی» شروع می­شوند منشأ ترکی دارند. مثال: یام، یامچی، یونجه، یالغ، یال، یله، یان//یون [(در ترکی به معنی اسب است) این کلمه در فارسی به شکل «نریون» و «مادیون»//«مادیان» و با افزودن علامات جنسیّت «نر» و «ماده»//ماد به اشکال فوق در زبان فارسی وارد گشته­اند]. در بعضی از موارد به اوّل این کلمات پروتئز «پ» علاوه می­شود مثال: «پیاله»، «پیام» و.. لازم به ذکر است در بعضی از موارد حرف «ی» کلمات ترکی با حروف«چ» و «ج» عوض می­شوند. مثال: یلقه به شکل جلقه// جلیقه، «یرمه» به شکل «چرم»، «یادو» به شکل «جادو»، یده (سنگ مشهور) به شکل «جده» و .....
19ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق» و «ز» باشد ترکی می­باشند: قاز، قوزک، قوزه، قزوین، قوز (این واژه به شکل گوژ در زبان فارسی وارد شده است).
20ـ کلماتی که در ساخترشان حروف «ت»، «پ» باشد ترکی هستند. مثال: تپش، تپیدن، تپه، توپال
21- کلماتی که در ساختارشان حروف «چ»، «پ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: چاپار، چپاول، چپر، چاپ و....
22ـ کلماتی که در ساختارشان حروف «چ» و «غ»// «ج» و «غ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: بوغچا//بقچه، غنچه،‌ چاغ، چوغول//چغلی، جیغ،
23-کلمات فارسی که با پسوند «مان»(مان در زبان ترکی پسوند شدت  است). مثلا : آرمان ،سازمان،آسمان(بسیار آس=بسار آویزان) و...

توضیح

در جواب برخی نظرات کابران به اطلاع می رساند این وبلاگ هیچ وابستگی یا ارتباطی با نهادها یا جریانات خاصی نداشته و صرفا سایت شخصی یک دوستدار فرهنگ و تاریخ آذربایجان می باشد.

کاربرانی که مایل به همکاری یا ارائه مطلب برای این وبلاگ هستند ، لطفا ایمیل خود را از قسمت نظرات ارسال نمایند .

مختصر تاریخ آذربایجان

سرزمین آذربایجان از شرق به دریاى خزر ، از غرب به مصب رودهاى دجله و فرات، از شمال به کوههاى قفقاز و از جنوب به کوههاى زاگرس و دشت هاى میانى ایران محدود است. آذربایجان محل اولیه کشاورزى جهان و احداث کانالهاى مصنوعى آبیارى در هزاره هاى قبل از میلاد مى باشد. غارهاى "آزیخ " در منطقه فیضولى در شمال رود ارس و غار "تام تاما" در کوهستانهاى مابین "اورمیه و سلماس" محل اسکان انسانهاى غارنشین بوده و قدیمیترین روستاى خاورمیانه با قدمت حداقل نه هزار سال در "سلماس" قرار دارد.

ادامه نوشته

تاریخ آذربایجان تا جنگ جهانی دوم

آذربايجان در فارسی ميانه (آتورپاتکان) در آثار کهن فارسی ( آذرباگان) در ارمنی ( آتراپاتکان) در سريانی آذربايغان و در عربی ( آذربيجان) ناميده شده است.

تاريخ باستانی آذربايجان با تاريخ قوم ماد در آميخته است. پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت های غربی ايران از جمله اذربايجان را تصرف کردند.مقارن اين ايام دولت هايی در اطراف اذربايجان وجود داشتند که از آن جمله می توان به دولت آشور در شمال بين النهرين٬ دولت هيتی در آسيای صغير ٬ دولت اورارتو در نواحی شمال و شمال غرب٬ اقوام کادوسی در شرق و کاسی ها در حوالی کوههای زاگرس اشاره کرد.بعد از تاسيس دولت ماد٬ آذربايجان به ماد کوچک در مقابل ماد بزرگ مشهور شد.و ماد بزرگ مشتمل بر شهر های قديمی همدان ری اصفهان و کرمانشاه بود.به عبارت ديگر ولاياتی که در قرون اوليه اسلامی به ناحيه جبال و بعد ها به عراق عجم معروف بودند را در بر می گرفت.

ادامه نوشته

تاریخ آذربایجان

آذربایجان — در فارسی میانه آتورپاتگان می‌خواندندش نام ایالتی از ایران که آن را آذر و آذرباد و آذربادگان و آذرباذگان و آذربایگان و آذربیجان و اَذْرَبیجان بر وزن عندلیبان (معجم البلدان) نیز نامند. به‌طور کلی به سرزمینی گفته می‌شود که از شمال به رود ارس، از جنوب به استان‌های کردستان و زنجان، از شرق به استان گیلان (کوه‌های تالش و مغان) و از غرب به مرزهای ترکیه و عراق محدود می‌شود و نزدیک به ۱۰۰٬۰۰۰ کیلومترمربع مساحت دارد .درگذشته این نام به سرزمینی گفته می‌شده‌است که از شمال به اران، و از جنوب غربی به آشور و از مغرب به ارمنستان و کردستان ترکیه، محدود می‌شده‌است. و پای تخت آن شهر گنجک بوده‌است در تخت سلیمان در جنوب شرقی مراغه و عرب آن را کزناو یونانیان گازا می‌نامیده‌اند .

از لحاظ تقسیمات سیاسی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی استان‌های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به‌عنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته شدند. در این تقسیم‌بندی استان اردبیل که در سال ۱۳۷۲ خورشیدی تأسیس شده‌است، جزء استان آذربایجان شرقی بوده‌است. هم‌اکنون نیز استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل به‌عنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته می‌شوند.

آذربایجان از سمت شمال به جمهوری آذربایجان و ارمنستان، از سمت جنوب به استان‌های کردستان و زنجان، از سمت شرق به استان گیلان و از سمت غرب به ترکیه و عراق محدود شده‌است. این منطقه از مناطق صنعتی، ترانزیتی، راهبردی و مرزی ایران است و منطقه‌ای کوهستانی و نسبتاً پربارش می‌باشد.

نام آذربایجان معرب آتروپاتکان (مکان آتروپات) است. ریشه نام به سردار پارسی هخامنشیان، آترپات برمیگردد . آتروپات ساتراپ (والی) ایرانی بود که بخش‌های شمال ایران را در زمان زمان حمله اسکندر از اشغال حفظ کرد. در قرن اخیر پس از ظهور اتحاد جماهیر شوروی، واژه «آذربایجان جنوبی» نیز بعضاً استفاده شده است. البته عده‌ای معتقدند که این واژه غلط و دارای بار سیاسی است.

در سال ۱۹۱۷ دولت مساوات در قفقاز نام آذربایجان نیز از آن جهت بر این مناطق گذاشته که گمان می‌رفت با برقراری جمهوری ای به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری با هم یکی شوند و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود.[۱۱] در همان زمان مخالفت‌هایی با این نام گذاری در ایران انجام شد.در همین راستا حتی مارکوارت آلمانی به این کار اعتراض کرد که این اعتراض در نشریه ایرانشهر ترجمه و چاپ گردید.

در پیمان‌نامه‌های ترکمنچای و گلستان به بخش شمالی رود ارس نام آذربایجان داده نشده است.

تنها در قرن بیستم هست که نام آذربایجان و آذربایجانی ماهیت قومی بخود میگیرند.