قايناق-باش وورو سايتلار

قاراباغ در آیینه تصویر
خوجالی
قاراباغ سوی قیریمی
شهوت خون داشناکهاي ارمني
armenianreality
ermenisorunu.gen.tr
Sarı Gelin
Armenian Issue
tall armenian tale
Ermeni sorunu
The Armenian Issue Revisited
human.az
Güneşin Doğduğu Şehir Igdir
azerigenocide.org
khojaly.net
Khojaly.org.az
karabakh.org
http://www.karabakh-terror.com
Ermeni Araştırmaları Enstitütü
Armenian Allegations: Myth and Reality
devletarsivleri.gov.tr
ERMENÄ°LER TARAFINDAN YAPILAN KATLÄ°AM BELGELERÄ° (1914-1921)
OSMANLI BELGELERÄ°NDE ERMENÄ°LER (1915-1920)
FRANSA-ERMENÄ° Ä°LÄ°ÅžKÄ°LERÄ°
BELGELERLE ERMENÄ° SORUNU
SOVYET ARŞİVİNDE ERMENİ SORUNU
TÃœRKLERE UYGULANAN SOYKIRIMA AÄ°T CETVEL
BELGELERİN ÖZET VE TRANSKRİPSİYONU
ERMENÄ° Ä°DDÄ°ALARI
kafkas.edu
SUMMARY OF THE DOCUMENTS
massacres in Anatolia and Azerbaijan
Iravan- Azerbaijan
ataa.org
Khojaly Massacre Commemoration Site
UNUDULMAYAN GƏRÇƏKLƏR



گؤرونتولر


Sarı Gelin

Günéy Azerbaycanda Ermeni Daşnak ve Asoru Cilovların Türk xalqına qarşı yapdıqları soyqırım ve toplu qırqınlardan alınan dersler. گونئى آزه‌ربايجاندا ائرمه‌نى داشناك و آسورو جيلوولارين تورك خالقينا قارشى ياپديقلارى سوى قيريم و توپلو قيرقينلاردان آلينان درسله‌ر . Massacre and genocide of South Azerbaijanian Turks by Dashnatsutyun (Dashnak) Armenians and Jilu Assyrians. Massacre et genocide des Turcs Azerbaijanian du sud par des Arméniens de Dashnatsutyun (Dashnak) et des Assyriens de Jilu

Saturday, March 10, 2012

نقشه تشكيل دولت مسيحي در آزربايجان و نقش اروپا و عثماني در آن وقايع

نويد آزربايجان- اورميه- شماره ٣٣٧

دكتر جواد هيئت

در اين گزارش علاوه بر اسناد تاريخي، مانند "تاريخ هيجده ساله آزربايجان" تاليف احمد كسروي و "تاريخ اروميه" نوشته آقاي احمد كاويانپور (چاپ تهران) و مقاله پروفسور حسن علي بيگلي استاد تاريخ و مناسبات بين المللي دانشگاه آزربايجان در مجله "ايپه‌ك يولو" (چاپ باكو)، از خاطرات پدرم، مرحوم ميرزا علي هيئت كه در آن روزگار شاهد و ناظر اوضاع بوده و به عنوان رئيس ايراني "اتحاد اسلام" دست اندركار سياست و مورد اعتماد مردم و وليعهد قاجار نيز بوده، استفاده شده است.

همچنين از نامه‌هايي كه در اثناي جنگ بين فرماندهان عثماني و امير ارشد حاج عليلو و ديگر مقامات ايراني ردّ و بدل شده، متن و ترجمه فارسي يكي از آنها به عنوان نمونه نقل شده است. امير و يا سردار ارشد كه با بردارش سردار عشاير (ضرغام) از خوانين بزرگ و طرفدار دولت بودند در اين ماجرا با ارتش عثماني براي دفاع از هم ميهنان مسلمان و دفع ارامنه و آسوريها همكاري مي‌كردند.

كسروي در "تاريخ هيجده ساله آزربايجان" از صفحه ٧١٠ تا آخر صفحه ٧٦٤ تحت عنوان "سختي گرفتاريهاي ارومي" (رضائيه)، "كشتن سيميتقو مارشيمون را"، "جنگها با آسوريان و داستان دل گداز سلماس"، "در باره آمدن عثمانيان به آزربايجان" و "بازمانده داستان سلماس و ارومي"، "جريان قتل عامهاي مسلمانان خوي، سلماس، اروميه و دهات اطراف آنها به دست آسوريان، ارمنيان و نيروي سه هزار نفري ژنرال آندرانيك" را شرح داده، ضمنا تحريكات روسها، انگليسها و ميسيونرهاي آمريكايي و فرانسوي و مذاكرات آنها را با سركردگان ارمني و آسوري و همچنين كمكهايشان را براي پاك كردن آزربايجان غربي از مسلمانان و تشكيل دولت مستقل مسيحي را مفصلا توضيح داده است. مثلا در صفحه ٧٢٣ بعد از شرح تصرف اروميه توسط مسيحيان مي‌گويد: "پتروس به عنوان رئيس امنيه و ابراهيم خان (ارمنيان قاچاق قفقاز) سر شهرباني گرديد. از يك سو نشست ١٦ تني (مجلس ١٦ نفري مسيحيان كه شهر را اداره مي‌كردند) تفنگ و ديگر افزارها از مردم مي‌گرفت، از يك سو به دستور مستر "شت" (رئيس ميسيونري و معاون كنسول آمريكا) كشته شدگان را از خانه‌ها و كوچه‌ها گرد آورده و به خاك مي‌سپردند. در اين ميان سختي كار نان و گرسنگي و سرماي زمستان نيز در ميان مي‌بود، بازارها كه روسيان آتش زده بودند هنور ساخته نشده و اكنون كشتارگاه گرديده بود، مسيحيان هر كه را در آنجا مي‌يافتند، مي‌كشتند ..." بعد مي‌نويسد: "به بهانه جمع آوري اسلحه به خانه‌ها در مي‌آمدند و هرچه از كاچال و كالاي پربها مي‌خواستند مي‌بردند. چه بسا كساني را مي‌كشتند و همين رفتار تا هنگامي كه عثمانيان آمدند در ميان بود و كسي را ايمني نبود".

در صفحه ٧٢٥ در فصل "كشتن سيميتقو مارشيمون را" مي‌نويسد: "اين بود مسيحيان كه در اين هنگام در ارومي به كار برخاستند و با آن مي‌كوشيدند كه به پشتيباني بيگانگان يك نيروي جداگانه‌اي، يا بهتر گويم كشوري در برابر دولت ايران پديد آوردند، چون شماره خود را از آسوري و ارمني كم مي‌ديدند، بر آن شدند كردان را نيز همدست گردانند و براي گفتگو در اين زمينه سيميتقو را بهتر مي‌دانستند".

با اين تصميم مارشيمون سركشيش و سردسته آسوريها با ١٤٠ نفر سوار مسلح به ديدار اسماعيل آقا سيميتقو مي‌رود و به او چنين مي‌گويد: "آنچه از زبان خود سيميتقو بيرون افتاده، آن است كه مارشيمون به او گفته: اين سرزمين كه اكنون كردستان ناميده مي‌شود، ميهن همه ماها بوده، ولي جدايي در كيش ما را از هم پراكنده و به اين حال انداخته. اكنون مي‌بايد همدست شويم و اين سرزمين را خود به دست گيريم و با هم زندگي كنيم .... ما سپاه بسيج كرده‌ايم، ولي سوار نمي‌داريم، اگر شما با ما باشيد، چون سوار بسيار مي‌داريم، رويم بر سر تبريز و آنجا را هم مي‌گيريم ." بعد از انكه خبر قتل مارشيمون به اروميه رسيد، مسيحيان با اجازه سرانشان دو روز قتل عام كردند و در اين قتل عام قريب ده هزار نفر از مسلمانان و كليمي كشته شدند..."

در پايين صفحه ٧٢٥ چنين مي‌نويسد: "نزديك به دوازده هزار خانوار جيلوها بودند كه با مارشيمون از خاك عثماني آمدند. نزديك به بيست هزار خانوار ارمنيان و آسوريان خود ارومي و سلماس و سلدوز و آن پيرامونها بودند و به آنها پيوستند. پنج يا شش هزار تن ارمني از ايروان، وان و نخجوان گريخته و به ايشان پيوسته بودند. از اينان بيست هزار تن سپاهيان ورزيده بودند و ٨٠٠ تن سركردگان روسي و به روسستان نرفته و با اينان مانده و با همدستي ٧٢ تن سركردگان فرانسه‌اي آنان راه مي‌بردند. افزارهايشان ٢٥ توپ و ١٠٠ شصت تير بود. نيكيتين كنسول روس، و شت كنسول آمريكا و كوژل رئيس بيمارستان فرانسه‌اي، رشته سياست و راهنمايي را در دست داشتند. از آسوريان پس از كشته شدن مارشيمون، آقا پتروس سر رشته‌دار كارهاي لشكري بود. ملك خوشابه هم از سر رشته‌داران به شمار مي‌رفت."
در صفحه ٧٥٥ چنين مي‌نويسد: "بدينسان جنگ مي‌رفت، تا هنگام پسين ناگهان سپاه عثماني از سوي سلماس نمايان شد. همين كه رسيدند، توپهاي خود را بالاي كوه كشيده و بي‌درنگ به شليك پرداختند. از رسيدن اينان، مردم خوي شادمان شدند و دليري هرچه بيشتر نمودند. از آن سو ارمنيان خود را در ميان دو آتش يافته و از فيروزي نوميد گرديدند و بر آن شدند كه جنگ كنان خود را بيرون اندازند. عثمانيان تاختهاي سختي مي‌بردند و از ايشان بسيار مي‌كشتند ... پس از دو سه روز عثمانيان همه مردان ارمني را كه در خوي و آن پيرامونها مي‌بودند كشتار كردند و سپاهشان باز سوي ارومي بازگشت."

بعد در صفحه ٧٦٣ چنين مي‌گويد: "بدينسان آشوب سلماس و ارومي فرو نشست و نتيجه‌اي كه دكتر شت و همدستان او از افروختن اين آتش بردند، آن بود كه ١٣٠ هزار بيشتر از مسلمان و دسته انبوهي از مسيحيان كشته گرديدند و سراسر آن پيرامون ويرانه شد و سرانجام همه مسيحيان دربه‌در گرديده، از خانه‌هاي خود به دور افتادند. اين است نتيجه بودن دستهاي بيگانه در ميان يك توده."

نوشته آقاي احمد كاويانپور در "تاريخ اروميه" (چاپ تهران) و مقاله پروفسور حسن علي بيگلي (١) در مجله İpek Yolu (چاپ باكو) هم تقريبا عين نوشته‌هاي كسروي است، قدري خلاصه‌تر و واضح‌تر جريان ماوقع از اين قرار بوده است:

در ژانويه ١٩١٨ مسئول ركن دوم ارتش انگليس به نام قِرسي، دكتر كوژول رئيس بيمارستان فرانسوي در اروميه و معاون كنسول و مسئول ميسيونر آمريكا ماكداويل و معاون كنسول روس در اروميه و پ. نيكيتين و رئيس مذهبي آسوريها مارشيمون ضمن گفتگوهايي قرار مي‌دهند كه نيروهاي مسلح شده آسوري ـ ارمني با پشتيباني ارتش باقيمانده تزاري و كمك مالي آمريكا به جنگ با تركها ادامه دهند و در آزربايجان ايران دولت مسيحي مستقل تشكيل دهند. با صلاحديد انگليسها قرار شد از اكراد نيز براي اين هدف استفاده شود. با اين هدف، مارشيمون در سوم مارس ١٩١٨ به همراه ١٤٠ نفر سوار و چند افسر روسي به ديدار سيميتقو مي‌رود و به او مي‌گويد: ما نيروهاي خود را مسلح و آماده كرده‌ايم. عده سواران ما كم است، اگر سواران شما هم با ما باشند، تبريز را هم مي‌گيريم. اين پيشنهاد به غيرت اسلامي سيميتقو بر مي‌خورد و به دستور وي مارشيمون و يارانش از طرف سواران مسلح سيميتقو كشته مي‌شوند.

وقتي خبر قتل مارشيمون به سلماس مي‌رسد، در ظرف دو روز نزديك ده هزار مسلمان بي‌سلاح از طرف آسوري و داشناكهاي مسلح به قتل مي‌رسند. كليساي آسوري فتواي قتل عام را صادر مي‌كند و به قول كسروي، در اروميه در حدود ده هزار نفر قتل عام مي‌شوند. بنا به نوشته احمد كاويانپور، در خوي و اطراف آن شهر در زد و خورد مسيحيان و مسلمانان در حدود ١٣٠ هزار نفر (در كل منطقه) كشته مي‌شوند.

در اين موقع نيروهاي مسلح روسيه براي خلع سلاح مسلمانان اعلاميه مي‌دهند. در اين اعلاميه آمده است: چون دولت ايران نتوانسته بي‌طرفي خود را در آزربايجان حفظ كند، لذا با قرار متفقين، ارتش ملي مسيحي تشكيل مي‌شود كه جلوي اردوهاي خارجي (عثماني) را بگيرد و اجازه ندهد آنها وارد آزربايجان بشوند ... شرايط زير بايد از طرف مسلمانان رعايت شود :

١ـ مجلسي به رياست و رهبري استپانيانس با شركت ١٦ نفر تشكيل مي‌شود.
٢ـ چون در شهر حكومت نظامي اعلان شده، لهذا رئيس شهرباني بايد از طرف مجلس فوق الذكر تعيين شود.
٣ـ مسلمانان بايد در مدت ٤٨ ساعت خلع سلاح بشوند و اسلحه‌هايشان را تحويل دهند.
٤ـ واحدهاي قزاق ايراني بايد تحت فرمان افسران روسي قرار بگيرند.

در اين موقع ژنرال آندرانيك ارمني با قواي خود از رود ارس گذشته و با سه هزار نيروي مسلح به محاصره خوي دست مي‌زند و مي‌خواهد بعد از قتل عام خوي به طرف اروميه برود و پس از پيوستن نيروهاي مسيحي دولت مسيحي را تشكيل و جلوي حمله احتمالي نيروي عثماني را بگيرد. آندرانيك در مورد عمل كردن نقشه خود و تشكيل “ارمنستان بزرگ” موافقت فرماندهان روس و انگليس را هم گرفته بود.

در همين اثنا، ارتش عثماني وارد مي‌شود و در خوي و سلماس پس از درگير شدن با نيروهاي آندرانيك و ساير مسيحيان آنها را شكست مي‌دهد و آندرانيك با نيرويش مجبور به فرار مي‌شود. به اين ترتيب، چالش براي تشكيل دولت مسيحي در آزربايجان به قميت جان در حدود ١٣٠ هزار نفر تمام مي‌شود.

در باره حوادث خونين و عكس العملهاي بعدي عثمانيها، پدر من (مرحوم ميرزا علي هيئت، مجتهد) كه در آن موقع شاهد و ناظر اوضاع بوده و مورد محبت و اعتماد مردم و محمد حسن ميرزا وليعهد قاجار (و عهده‌دار حكومت آزربايجان) نيز بود و با عثمانيها هم روابط حسنه داشت و به اتفاق آنها "جمعيت اتحاد اسلام" را تشكيل داده و خود نيز رئيس ايراني جمعيت بوده (رئيس عثماني اتحاد اسلام، مرحوم يوسف ضياء بيگ (٢) بوده)، چنين روايت مي‌كرد :

"بعد از كشت و كشتار اروميه، سلماس، خوي و دهات اطراف آنها به دست آسوريها، داشناكهاي ارامنه و نيروي آندرانيك كه همگي از طرف نيروهاي روس و انگليسها و ميسيونرهاي فرانسوي و آمريكايي حمايت مي‌شدند، ارتش عثماني فرا رسيد و در اثر حمله آنها نيروهاي مسيحي شكست خوردند و اكثريتشان موفق به فرار شدند".

در خاتمه، ترجمه فارسي نامه‌اي را كه فرمانده عساكر عثماني (فريق) در جريان جنگ با ارامنه براي امير ارشد (سردار ارشد حاجي عليلو) به تركي عثماني نوشته نقل مي‌كنم. اين نامه همراه ديگر نامه‌ها در آرشيو برادر سردار ارشد، يعني سردار عشاير كه شوهر همشيره اينجانب بود، نگهداري شده و از روي اصل نامه فتوكپي برداشته شده است: (نامه‌ها به وسيله دكتر جهانشاه حاجي عليلو در اختيار اينجانب گذاشته شده):

"حضور محترم حضرت امير ارشد خان

نامه شريفه رسيد. تشكرات صميمي و برادرانه‌ام را تقديم مي‌دارم. البته به سمع عالي رسيده است كه در اين حوالي، ارامنه ٥٨ ده مسلمان را تار و مار كرده‌اند. من براي جلوگيري از اين اقدام ملعونانه و گرفتن انتقام خون مسلمانان حركت كردم. من در صميميت و شجاعت ديندارانه ذات عالي كه مدتهاست معلومم بوده، ذره‌اي شك ندارم. تصديق مي‌فرماييد كه در اين حوالي، يعني در طرف ايران، ادامه جنگ و جدال و كشت و كشتار در ميان مسلمانان تا چه حد موجب شادماني دشمنان دين و ملت و رنجش عاشقان قرآن مبين گرديده است".
-------------------------------------------------------------------------------------
١ـحسن علي بيگلي، پروفسور (استاد تاريخ و مناسبات بين المللي در دانشگاه آزربايجان)، ٣ونجو مقاله: جنوبي آزه‌ربايجان اراضيسينده سوي قيريمي .
٢ـيوسف ضياء سرهنگ ارتش عثماني، اهل آزربايجان شمالي و برادر عبدالله شايق، معلم مشهور دانشگاه باكو بوده و بعد از تشكيل دولت شوروي در آزربايجان، از طرف دكتر نريمان نريمانوف، شخص اول آزربايجان شوروي، براي همكاري دعوت و چند ماه در نخجوان خدمت كرد.

Thursday, March 08, 2012

Objection of American Academicians to the US House of Representatives on the Armenian Problem

TO THE MEMBERS OF THE U.S. HOUSE OF REPRESENTATIVES

The undersigned American academicians who specialize in Turkish, Ottoman and Middle Eastern Studies are concerned that the current language embodied in House Joint Resolution 192 is misleading and/or inaccurate in several respects.

Specifically, while fully supporting the concept of a "National Day of Remembrance of Man's Inhumanity to Man," we respectfully take exception to that portion of the text which singles out for special recognition:

". . . the one and one half million people of Armenian ancestry who were victims of genocide perpetrated in Turkey between 1915 and 1923 . . .."

Our reservations focus on the use of the words "Turkey' and "genocide" and may be summarized as follows:

From the fourteenth century until 1922, the area currently known as Turkey, or more correctly, the Republic of Turkey, was part of the territory encompassing the multinational, multi-religious state known as the Ottoman Empire. It is wrong to equate the Ottoman Empire with the Republic of Turkey in the same way that it is wrong to equate the Hapsburg Empire with the Republic of Austria. The Ottoman Empire, which was brought to an end in 1922, by the successful conclusion of the Turkish Revolution which established the present day Republic of Turkey in 1923, incorporated lands and people which today account for more than twenty-five distinct countries in Southeastern Europe, North Africa, and the Middle East, only one of which is the Republic of Turkey. The Republic of Turkey bears no responsibility for any events which occurred in Ottoman times, yet by naming 'Turkey' in the Resolution, its authors have implicitly labeled it as guilty of "genocide" it charges transpired between 1915 and 1923;

As for the charge of "genocide," no signatory of this statement wishes to minimize the scope of Armenian suffering. We are likewise cognizant that it cannot be viewed as separate from the suffering experienced by the Muslim inhabitants of the region. The weight of evidence so far uncovered points in the direct of serious inter communal warfare (perpetrated by Muslim and Christian irregular forces), complicated by disease, famine, suffering and massacres in Anatolia and adjoining areas during the First World War. Indeed, throughout the years in question, the region was the scene of more or less continuous warfare, not unlike the tragedy which has gone on in Lebanon for the past decade. The resulting death toll among both Muslim and Christian communities of the region was immense. But much more remains to be discovered before historians will be able to sort out precisely responsibility between warring and innocent, and to identify the causes for the events which resulted in the death or removal of large numbers of the eastern Anatolian population, Christian and Muslim alike.

Statesmen and politicians make history, and scholars write it. For this process to work scholars must be given access to the written records of the statesmen and politicians of the past. To date, the relevant archives in the Soviet Union, Syria, Bulgaria and Turkey all remain, for the most part, closed to dispassionate historians. Until they become available, the history of the Ottoman Empire in the period encompassed by H.J. Res. 192 (1915-1923) cannot be adequately known.

We believe that the proper position for the United States Congress to take on this and related issues is to encourage full and open access to all historical archives and not to make charges on historical events before they are fully understood. Such charges as those contained H.J. Res. 192 would inevitably reflect unjustly upon the people of Turkey and perhaps set back irreparably progress historians are just now beginning to achieve in understanding these tragic events.

As the above comments illustrate, the history of the Ottoman-Armenians is much debated among scholars, many of whom do not agree with the historical assumptions embodied in the wording of H.J. Res. 192. By passing the resolution Congress will be attempting to determine by legislation which side of the historical question is correct. Such a resolution, based on historically questionable assumptions, can only damage the cause of honest historical inquiry, and damage the credibility of the American legislative process.

SIGNATORIES TO THE STATEMENT ON H.J. RES. 192 ADDRESSED TO THE MEMBERS OF THE U.S. HOUSE OF REPRESENTATIVES

RIFAAT ABOU-EL-HAJ Professor of History California State University at Long Beach
RODERIC DAVISON Professor of History George Washington University
SARAH MOMENT ATIS Professor of Turkish Language & Literature University of Wisconsin at Madison
WALTER DENNY Professor of Art History Associate & Near Eastern Studies University of Massachusetts
KARL BARBIR Associate Professor of History Siena College (New York)
DR. ALAN DUBEN Anthropologist, Researcher New York City
ILHAN BASGOZ Director of the Turkish Studies Program at the Department of Ural-Altaic Studies Indiana University
ELLEN ERVIN Research Assistant Professor of Turkish New York University
DANIEL G. BATES Professor of Anthropology Hunter College, City University of New York
CAESAR FARAH Professor of Islamic & Middle Eastem History University of Minnesota
ULKU BATES Professor of Art History Hunter College, City University of New York
CARTER FINDLEY Associate Professor of History The Ohio State University
GUSTAV BAYERLE Professor of Uralic & Altaic Studies Indiana University
MICHAEL FINEFROCK, Professor of History College of Charleston
ANDREAS G. E. BODROGLIGETTI Professor of Turkic & Iranian languages University of California at Los Angeles
ALAN FISHER Professor of History Michigan State University
KATHLEEN BURRILL Associate Professor of Turkish Studies Columbia University
CORNELL FLEISCHER Assistant Professor of History Washington University (Missouri)
TIMOTHY CHILDS Professorial Lecturer at SAIS, Johns Hopkins University
PETER GOLDEN Professor of History Rutgers University, Newark
SHAFIGA DAULET Associate Professor of Political Science University of Connecticut
TOM GOODRICH Professor of History Indiana University of Pennsylvania
JUSTIN McCARTHY Associate Professor of History University of Louisville
ANDREW COULD Ph.D. in Ottoman History Flagstaff, Arizona
JON MANDAVILLE Professor of the History of the Middle East Portland State University (Oregon)
MICHAEL MEEKER Professor of Anthropology University of California at San Diego
RHOADS MURPHEY Assistant Professor of Middle Eastern Languages, Cultures & History Columbia University
THOMAS NAFF Professor of History & Director, Middle East Research Institute University of Pennsylvania
PIERRE OBERLING Professor of History Hunter College of the City University of New York
WILLIAM OCHSENWALD Associate Professor of History Virginia Polytechnic Institute
ROBERT OLSON Associate Professor of History University of Kentucky
WILLIAM PEACHY Assistant Professor of the Judaic, Near Eastern Languages & Literatures The Ohio State University
DONALD QUATAERT Associate Professor of History University of Houston
HOWARD REED Professor of History University of Connecticut
WILLIAM GRISWOLD Professor of History Colorado State University
TIBOR HALASI-KUN Professor Emeritus of Turkish Studies Columbia University
WILLIAM HICKMAN Associate Professor of Turkish University of California, Berkeley
J. C. HUREWITZ Professor of Government Emeritus Former Director of the Middle East Institute (1971-1984) Columbia University
JOHN HYMES Professor of History Glenville State College West Virginia
HALIL INALCIK University Professor of Ottoman History, Member of the American Academy of Arts & Sciences University of Chicago
RALPH JAECKEL Visiting Assistant Professor of Turkish University of California at Los Angeles
RONALD JENNINGS Associate Professor of History & Asian Studies University of Illinois
JAMES KELLY Associate Professor of Turkish University of Utah
KERIM KEY Adjunct Professor Southeastern University Washington, D.C.
DANKWART RUSTOW Distinguished University Professor of Political Science City University Graduate School New York
ELAINE SMITH Ph.D. in Turkish History Retired Foreign Service Officer Washington, D•C•
STANFORD SHAW Professor of History University of California at Los Angele
EZEL KURAL SHAW Associate Professor of History California State University, Northridge
METIN KUNT Professor of Ottoman History New York City
FREDERICK LATIMER Associate Professor of History Retired University of Utah
AVIGDOR LEVY Professor of History Brandeis University
BERNARD LEWIS Cleveland E. Dodge Professor of Near Eastern History Princeton University
DR. HEATH W. LOWRY Institute of Turkish Studies Inc. Washington, D.C.
GRACE M. SMITH Visiting Lecturer in Turkish University of California at Berkeley
JOHN MASSON SMITH, JR. Professor of History University of California at Berkeley
DR. SVAT SOUCEK Turcologist, New York City
ROBERT STAAB Assistant Director of the Middle East Center University of Utah
JUNE STARR Associate Professor of Anthropology SUNY Stony Brook
JAMES STEWART-ROBINSON Professor of Turkish Studies University of Michigan
DR. PHILIP STODDARD Executive Director, Middle East Institute Washington, D.C.
FRANK TACHAU Professor of Political Science University of Illinois at Chicago
METIN TAMKOC Professor of International Law and Regulations Texas Tech University
DAVID THOMAS Associate Professor of History Rhode Island College
MARGARET L. VENZKE Assistant Professor of History Dickinson College (Pennsylvania)
WARREN S. WALKER Home Professor of English & Director of the Archive of Turkish Oral Narrative Texas Tech University
DONALD WEBSTER Professor of Turkish History, Retired
WALTER WEIKER Professor of Political Science Rutgers University
JOHN WOODS Associate Professor of Middle Eastern History University of Chicago
MADELINE ZILFI Associate Professor of History University of Maryland

Sunday, February 26, 2012

قتل عام اهالي روستاي ترك نشين عسكرآباد توسط اشرار مسيحي آسوري-ارمني
مئهران باهارلي

 
http://sari-gelin.blogspot.com/


در سال ١٩١٨ دسته جات مسلح آسوري و ارمني با حمايت اردوها، هئيتهاي ديپلماتيك و ميسيونرهاي مسيحي روسيه، انگلستان و فرانسه در غرب آزربايجان مشغول كشت و كشتار و پاكسازي نژادي اهالي ترك بودند. هدف از اين كشت و كشتارها انقياد منطقه، پاكسازي نژادي خلق ترك و آماده نمودن فيزيكي از آن بخش از آزربايجان براي تاسيس دولتهاي مسيحي آشورستان و ارمنستان بزرگ در آنجا بود. در نتيجه اين فجايع در سال مذكور صدها مركز جمعيتي ترك مورد هجوم نيروهاي مسيحي قرار گرفته از نقشه پاك گرديد و دهها هزار تن از اهالي بي دفاع ترك از دم تيغ گذرانده شد. در ناحيه اورميه تنها دو روستاي قارامانلو و عسكراووا به مقاومت مسلحانه دست زدند و اهالي هر دو روستا تا آخرين نفر قتل عام شدند.

قريه عسكرآباد كه در سه فرسخي شهر اورميه در كنار جاده اورميه-سلماس قرار داشت، ٣٩ سال پيش از آن و يكبار ديگر توسط نيروهاي متهاجم كرد به رهبري شيخ عبيدالله دچار قتل عام شده بود. روستاي عسكرآباد داراي قلعه محكمي بود و به همين سبب عده زيادي از اهالي دهات ترك همجوار براي درامان ماندن از قتل عام شدن توسط مسيحيان به آنجا پناهنده شده بودند. قواي مسلح مسيحي روز ٢٥ ژوئن به فرماندهي پطروس و ملك خوشابه با تجهيزات تمام و به همراه توپخانه به روستاي عسكرآباد هجوم برده و آنجا را به محاصره خود درآوردند. اهالي روستاي ترك كه ابدا قصد و نيتي براي جنگ نداشتند طي مذاكراتي حاضر به تسليم شدن و تسليم كردن سلاحهاي خود به نيروهاي مسيحي شدند. اما در روز ٢٨ ژوئن حين پس دادن سلاحهاي خود، قواي مسلح مسيحي كه روستا را تحت محاصره خود داشتند از كوههاي اطراف به سوي اهالي بي دفاع ترك آتش گشودند و باعث كشته و زخمي شدن يك زن و كودك ترك گرديدند. هدف قواي مسلح مسيحي از ايجاد جنگ، تسلط بر اموال اهالي چند روستاي ترك جمع شده در عسكرآباد بود. با شعله ور شدن آتش جنگ، مردان و جوانان ترك روستا تصميم به دفاع از خود در مقابل نيروهاي مهاجم مسيحي گرفتند. آنها توانستند تا تمام شدن فشنگها و مهماتشان ٥-٦ روز تمام مقاومت كنند.

اما مسيحيان شب ژوئيه ١٩١٨ پس از كوبيدن قلعه با توپ و خراب كردن درب قلعه و ويران كردن حصار آن وارد روستا شده و به كشتار شروع كردند. با ورود قواي مسلح مهاجم مسيحي به داخل روستا، بعضي از تفنگچيان ترك مدافع روستا از راه آب فرار نمودند. در اين هنگام حداقل دويست نفر از اهالي و پناهندگان روستاهاي ترك مجاور، از مرد و زن و اطفال صغير و صغيره ناچار به مسجد بزرگ داخل قلعه پناهنده شده بودند. "مسيحيان تمام درهاي مسجد را گرفته و بعد به آن جا داخل شده، به احدي ترحم ننمودند. شيون و ناله زنان و بچگان از زمين به آسمان بلند گرديده، همه آنها را در جلو چشم يكديگر كشتند. عده كشته شدگان در مسجد قريه به قدري زياد بود كه خون از پنجره ها و كف مسجد به بيرون جاري شد." عده ديگري از اهالي ترك و بي دفاع روستا كه تلاش مي كردند خود را در باغات مخفي سازند، همگي با گلوله مسيحيان در جاده و ميدان و باغات از پاي درآمدند. از جمع ساكنين روستاي عسگرآباد تنها يك نفر مرد و يك نفر زن كه خود را با حال زخمي در زير جنازه ها پنهان كرده بودند توانستند بعد از رفتن قواي مسلح مسيحي جان به سلامت برند. پس از قتل عام و پايان كار عسكرآباد، نيروهاي مسيحي كشتارگر، يك عده از زن و كودكان ترك سني مذهب را با حالت اسيري به شهر اورميه آوردند و زنهاي ترك شيعه مذهب به اسارت گرفته شده توسط رهبر آسوريان آقا پطروس به ساير دهات فرستاده شد. پس از اين قتل عام، عسگرآباد تبديل به گورستان و خرابه زارگرديد و به مدت ماهها اجساد روي هم انباشته و اينجا و آنجا افتاده مردم، قريه طعمه سگها و پرندگان شد. فاجعه كشتار روستاي عسكرآباد توسط نيروهاي مسيحي، يازده روز پس از تسليم شهر اورميه توسط آنها بوقوع پيوست.

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

آناتومي قتل عام روستاي عسكرآباد، اورميه

تاريخ كشتار:

از ٢٥ ژوئن ١٩١٨ تا روز قتل عام بزرگ ١ ژوئيه ١٩١٨

محل:

روستاي عسكرآباد در سه فرسخي اورميه، در كنار جاده اورميه-سلماس و باغات و ميادين و جاده هاي اطراف آن

عاملين قتل عام:

نيروهاي مسلح مسيحي آسوري و ارمني (؟) با تجهيزات كامل و توپخانه به فرماندهي پطروس و ملك خوشابه (آسوري)

مدافعين:

عده اي از مردان و جوانان ترك از اهالي روستا

تلفات:

روز ٢٨ ژوئن ١٩١٨:
-يك زن ترك توسط مهاجمين مسيحي كشته و يك كودك ترك زخمي شد.
-عده اي از مهاجمين مسيحي توسط مدافعين ترك كشته شد.

روز ١ ژوئيه ١٩١٨:
- اكثر مدافعين روستا به قتل رسيدند.
-حداقل ٢٠٠ نفر شامل همه اهالي و پناهندگان دهات مجاور ترك از مرد و زن غيرمسلح و اطفال صغير و صغيره كه به مسجد روستا پناهنده شده بودند توسط نيروهاي مسيحي در داخل مسجد روستا و در مقابل چشم يكديگر قتل عام گرديدند.
-عده كثيري از اهالي بي دفاع ترك كه سعي به فرار داشتند، در جاده و ميدان و باغات توسط نيروهاي مسيحي به قتل رسيدند.
-از نيروهاي مهاجم مسيحي قريب به ٦٠ نفر شامل دو سه نفر شخص با نام از جمله برادر ميرزا داود رئيس نظميه قواي اشغالگر مسيحي توسط مدافعين ترك روستا كشته شد.

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

منابع:

١-اروميه در محاربه عالم سوز، از مقدمه نصارا تا بلواي اسمعيل آقا، ١٣٠٠-١٢٩٨ شمسي. رحمت الله خان معتمدالوزاره
٢- تاريخچه اورميه، يادداشتهائي از سالهاي جنگ اول جهاني و آشوب بعد از آن. رحمت الله توفيق
٣- آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق. دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني
٤-سرزمين زرتشت، اوضاع طبيعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، تاريخي رضائيه. علي دهقان
٥-تاريخ اروميه. احمد كاويانپور

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

نقل قولها:

اين قريه نيز داراي قلعه محكمي بوده و عده زيادي از اهالي دهات همجوار آن نظر به استحكامش به آن جا انتقال نموده كه عموم قلعه داران مردان و جوانان لايق و در راه حفظ ناموس خود دست از زندگاني شسته و درصدد دفاع مي باشند. (تاريخچه اورميه)

اين قريه تقريبا در سه فرسخي شهر در كنار جاده بين ارومي و سلماس واقع و سي و نه سال پيش از اين غائله –يك-دفعه نيز در موقع انقلاب شيخ عبيدالله كرد و نظر به سابقه اي كه ما بين تيمور پاشاخان ماكوئي و مالك اين ده بوده، دچار قتل عام اكراد شيخ عبيدالله گرديده بود. (تاريخچه اورميه)

در اين موقع كه تمام دهات مسلمان نشين را غارت و ويرانه كرده بودند، در بعضي جاها مسلمانان با زن و بچه خود در يكي از دهات بزرگ جمع شده و آنرا محكم نموده به نگهداري خود مي كوشيدند. مسيحيان (كه) نتوانسته بودند به آنها دست يابند بتدريج يكي يكي آن دهات را نيز گرفته و ساكنين آنها را غارت و كشتار نمودند كه از آن جمله دهات قوشچي و عسكرآباد بود كه پس از جنگهاي خونين آنها را گرفته و كشتار كردند و اموال دهاتيان بدبخت را به غارت بردند. در ديه عسكرآباد چون ساكنين آن غيرتمند بودند و خوب دفاع مي كردند، پس از دستيابي بر آنجا كشتار عجيبي كردند كه هرگز فراموش نخواهد شد. (سرزمين زرتشت)

-------------------

در اين ايام جلسات صلح بين ارامنه و آشوريها از يكطرف و تركان از سوي ديگر منعقد و صورت جلسه ها تنظيم مي شد. عصر در جلسه ١٢ شعبان ١٣٣٦ مجلس اصلاح منعقد و صورت جلسه ها تنظيم شد. خليفه مارشيمون و آشوريهاي اورميه پيشنهادهائي كرده و آنها را ترجمه همراه با قرارنامه اي در چهار نسخه تنظيم و به امضاي طرف مسلمان و مسيحي رساندند. يك نسخه را به تبريز و سه نسخه ديگر در كابينه حكومتي ضبط شد. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

علي رغم اين تلاشها، كسان پطروس و قواي مسلحه به روستاهاي ترك نشين حمله و آنها را قلع و قمع مي كردند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

-------------------

١٤ شعبان ٣٦- ٢٥ ژوئن ١٩١٨ پطروس و ملك خوشابه به طرف روستاي عسگرآباد كه يوغ اسارت ارامنه و آشوريها را نمي خواستند حمله كردند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

پس از سه چهار روز استراحت به قريه عسكرآباد هجوم آور گرديدند. (تاريخچه اورميه)

مسيحيان در موقع حمله به قريه عسكرآباد تجهيزات كافيه همراه برده، و شروع به تعرض كردند. (تاريخچه اورميه)

محاصره روستاي عسگرآباد چندين روز به طول انجاميد. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

-------------------

مسئله قريه عسكرآباد كه عبدالعلي خان با اميرخان ارمني به آنجا رفته بود، كسب اهميت نموده و روز ١٧ ماه شهرت دادند در آنجا دعوا شده است. (اروميه در محاربه عالمسوز)

١٧ شعبان ٣٦-٢٨ ژوئن ١٩١٨ اميرخان ارمني كه در معيت عبدالعلي خان به قلعه عسگرآباد رفته بود، پس از مذاكرات با ريش سفيدان قرار به تسليم دادند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

موقع تسليم، از طرف ارمنيها شليك و دو زن و يك بچه كشته شد. بقيه هم دوباره به قلعه برمي گردند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

بين طرفين درگيري عده اي ارمني هم كشته شد. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

و موافق خبري كه رسيد جمعي از مسيحيان در عسكرآباد مقتول شده و توپ هم به واسطه استحكام قلعه آنجا كار نمي كرده است. (١٧ شعبان)

اميرخان نام ارمني كه در معيت عبدالعلي خان بود، مراجعت كرده در مجلس مشاوره حكومتي اظهار نمود كه من به اتفاق عبدالعلي خان به قريه مزبوره رفته با ريش سفيدان آنجا ملاقات و خود آنها نزد اقا پطروس برده مذاكرات كرده و قرار شد اسلحه را جمع نموده بدهند. بعد مراجعت به ده نموده در حالتي كه مشغول جمع كردن تفنگها و سي و نه قبضه تفنگ هم جمع شده بود و مي خواستيم تفنگها را حمل بدهيم يك دفعه از بالاي كوه صداي تفنگ بلند شده و مسيحيان كه كوهها را گرفته بودند بناي تيراندازي گذاشتند. من با بيرق علامت كه داشتم به بالاي برج قلعه رفته هر قدر علامت نشان داده و فرياد كردم مثمر ثمر نشد و دو تير هم به قصد خود من انداختند. پائين آمده نزد آقا پطروس رفته تفصيل را گفتم. مشاراليه آم فرستاد به هر نوع بود تيرانداختن مسيحيان را موقوف كردند. دوباره من به قلعه رفته تفنگها را حمل داده و قريب دويست نفر زن و بچه هم به اتفاق من رو به بيرون دروازه گذاشتند كه نزد آقا پطروس آمده و مشاراليه آدم همراهشان كرده به شهر و يا دهات ديگر بفرستد. وقتي كه در ميان كوچه مي آمديم ناگاه از كوه صداي شليك تفنگ بلند، دو نفر زن و بچه تير خورده كه يكي سر تير جان داد و ديگري مجروح گرديد و زنها فرار كرده مراجعت نمودند. من هم نزد آقا پطروس آمده مطلب را حالي كردم. (اروميه در محاربه عالمسوز)

معلوم شد آقا پطروس و ملك خوشابه مايل هستند كار به اصلاح بگذرد ولي مسيحيان طالب صلح نبوده و مي خواهند با غلبه و زور داخل ده بشوند. موافق اظهارات اميرخان معلوم شد رعاياي آنجا ابدا خيال دعوا را نداشته اند. ولي مسيحيان كه در هر مورد مايل به قتل و مشتاق به غارت هستند، متقاعد نشده اند. خاصه كه شنيده اند اموال چند ده را به آنجا جمع كرده اند. لابد روساء تابع ميل اكثريت گرديده و بناي هجوم گذاشته و از آن طرف هم مدافعه نمودند و دعوا شدت يافت و من مراجعت كرده به شهر امدم. اين تقريرات را در مجلس حكومتي اميرخان با حضور نمايندگان مسيحي مي كرد

-------------------

شب ١٨ شعبان دو نفر را در شهر در نزديكي مسجد حاجي عبدالله به قتل رسانيدند. دو نفر از عساكر عثماني در دره قاسملو به دست قراولين اين طرف اسير افتاده بودند. آنها را در ١٨ ماه وارد شهر كردند. اين دو نفر از عقب ماندگان عساكر عثماني بوده اند.

فرداي آن روز هم جنگ به شدت ادامه داشت. براي اينكه خونريزي بيشتر نشود، از طرف حكومت مير آقاي سيف الشريعه و از طرف مسيحيان خليفه ماورليه به عنوان وساطت چي انتخاب شدند. نامه اي از حكومت اورميه خطاب به ريش سفيدان عسگرآباد نيز نوشته شد.

مسئله عسكرآباد كسب اهميت نموده بود و هنوز محاربه در آنجا شدت داشت. محض اين كه كار آنجا به نوعي تمام شده خونريزي نشود، فدوي با يكي دو نفر از روساي مسيحيان مذاكره نموده قرار شد چند نفر از اشخاص مسالمت خواه مسلم و مسيحي به آنجا رفته اين غائله را نگذارند امتداد يافته به اصلاح كار را ترتيبي بدهند. همين مسئله در مجلس مشاوره مطرح و تصويب گرديد، از طرف حكومت آقا مير آقاي سيف الشريعه معين و از طرف مسيحيان خليفه ماروليه (؟) تعيين شد. و آنچه لازم بود از حكومت هم به ريش سفيدان عسكرآباد نوشته شد.

-------------------

روز ١٩ را به عنوان گذشتن وقت تاخير در حركت كرده و روز بعد را به بعضي عذرها مستمسك شدند كه رفتن آنها ممكن نشد و حال آنكه رفتن آقايان كمال لزوم را داشت و خيلي ممكن بود كار به اصلاح و صلح و صفا بگذرد.

ولي جنگ تا دو روز بعد نيز ادامه پيدا كرد. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

-------------------

شب ٢١ ماه شهر خيلي آرام و سكونت حاصل بود از هيچ طرف صداي تفنگ بلند نشد.

همين شب خبر رسيد كه مسئله عسكرآباد تمام شده و مسيحيان با قهر و غلبه به آنجا داخل گرديده اند.

قلعه داران پنج و شش روز تمام مقاومت كرده بالاخره مسيحيان به ضرب گلوله توپ، درب بزرگ قلعه را خراب نموده و بعد با شدت هجوم آور گرديده و به داخله قلعه راه يافته و به كشتار شروع نموند. (تاريخچه اورميه)

شب ٢١ شعبان ٣٦-١ ژوئيه ١٩١٨ مسيحيان با زور وارد قلعه عسگرآباد شده و پس از كوبيدن قلعه و ويران كردن حصار وارد روستا شدند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

-------------------

بعضي از تفنگچيان آنجا از راه آب فرار نموده و حداقل دويست تن از اهالي روستا قتل عام شدند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

بعضي از تفنگچيان آنجا از راه آب فرار نموده و جمعي از آنها با عده اي از زن و بچه مقتول گشته و يك عده زن و بچه كه سني مذهب بوده اند با حالت اسيري به شهر آوردند. و زنهاي شيعه مذهب را هم از قراري كه مذكور مي نمودند آقا پطروس به ساير دهات فرستاده است.

از جمع ساكنين عسگرآباد تنها دو سه نفر كه خود را زير اجساد مردگان پنهان كرده بودند و بعد از رفتن قواي مسلحه جان به سلامت برده بودند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

عده مقتولين در عسكرآباد به درستي معلوم نشد ولي مسلم است كه زياد خواهد بود. چنانچه مي گفتند وقتي كه اينها داخل شده اند قريب دويست نفر مرد و زن و اطفال صغير و صغيره در مسجد جمع و يا پناهنده بوده اند كه همه آنها را در آنجا به قتل رسانيده بودند.

چنين مي گويند كه عده كشته شدگان در مسجد قريه به قدري زياد بود كه خون از كف مسجد به بيرون جريان مي كرد و عده اي هم كه فرياد مي كردند تا خود را در باغات مخفي سازند، همگي با گلوله در جاده و ميدان و باغات از پاي درآمدند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

اهالي اين قريه نيز مثل اهالي قريه قهرمانلو كه فشنگهايشان به كلي تمام شده بود، ناچار به مسجد بزرگ داخل قلعه پناهنده گرديده، مسيحيان تمام درهاي مسجد را گرفته و بعد به آن جا داخل شده، شيون و ناله زنان و بچگان از زمين به آسمان بلند گرديده، در نتيجه همه آنها را در جلو چشم يكديگر كشته، خون از پنجره هاي مسجد به بيرون جاري شده و به احدي ترحم ننمودند. (تاريخچه اورميه)


فقط يك نفر مرد و يك نفر زن در زير جنازه هاي انسان با حال زخمي زنده مانده و بعدا از آنجا خارج شده بودند. (تاريخچه اورميه)

از ارامنه و آشوريها هم ٦٠ نفر و يكي هم برادر ميرزا داوود رئيس پليس اورميه كشته شد. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

از مسيحيان هم تا شصت نفر مقتول مي گفتند كه دو سه نفر هم از اشخاص با نام كشته گرديد كه يكي برادر ميرزا داود كه حاليه متصدي امر رياست نظميه بود.

-------------------

پس از آنكه عسگرآباد تبديل به گورستان شد، ماهها اجساد روي هم انباشته و اينجا و آنجا افتاده، مردم قريه طعمه سگها و پرندگان شدند. (آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق)

قريه عسگرآباد نيز با اين وضع قربانيهاي خود را داده و مبدل به خرابه زاري گرديد. (تاريخچه اورميه)

اين قضيه پس از يازده روز از تسليم شهر بود.،.... (تاريخچه اورميه)

-------------------

Wednesday, February 01, 2012

كشتار روستاي قارامانلي (قهرمانلو)-نازلي چاي اورميه توسط نيروهاي مسيحي آسوري-ارمني

مئهران باهارلي

http://sari-gelin.blogspot.com/


در سال ١٩١٨ صدها مركز جمعيتي ترك در آزربايجان جنوبي مورد تعرض و هجوم نيروهاي مسلح مسيحي مركب از دستجات اشرار مهاجر آسوري (جيلوها) و ارمني (قاچاقها)؛ ساللداتها و دراگونهاي (جيدالي قوشون) آسوري و ارمني در تركيب اردوهاي منظم روسيه، انگلستان و فرانسه؛ و بوميان ارمني و آسوري قرار گرفت. در اين تعرض و هجومها دهها هزار تن از اهالي غيرمسلح و بي دفاع شهرها و روستاهاي ترك نشين كشتار و قتل عام گرديدند. در منطقه اورميه، تنها دو روستاي ترك به دفاع مسلحانه از خود پرداخت. روستاي يوخاري قارامانلي (قهرمانلوي عليا) يكي از اين دو روستاست كه با ده نفر تفنگچي مقاومتي حماسي در برابر نيروي معظم مهاجم مسيحي متشكل از صدها تفنگچي و توپخانه از خود نشان داد و تا آخرين فشنگ تسليم نشد. نيروهاي مسيحي در تلافي، ٣٣٤ تن يعني تمام سكنه ترك روستا از مرد و زن و كودك و پير و صغير و كبير، به علاوه زنان و كودكان پناهنده غيرنظامي از روستاهاي ديگر به قارامانلي را بيرحمانه قتل عام كردند. ده و قلعه آن توسط نيروهاي مسيحي تخريب، خانه ها تاراج و مال و مواشي و اثاثيه مردم غارت شد. بنا به برخي منابع حتي يك تن نيز از اين كشتار جان سالم بدر نبرد. برخي منابع ديگر زنده ماندن چند زن و كودك را نوشته اند. روستاي قارامانلي پس از قتل عام، عملا خالي از سكنه و به گورستان تبديل گرديد.

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

آناتومي قتل عام روستاي قارامانلي (قهرمانلو) نازلي چاي، اورميه

تاريخ كشتار:

دو روز متوالي، ٣١ مارس ١٩١٨، ١ آوريل ١٩١٨

محل:

روستاي يوخاري قارامانلي (قهرمانلوي عليا) –نازلي چاي اورميه

عاملين قتل عام:

قواي مسلحه مسيحي مركب از چند صد نفر تفنگچي آسوري (و ارمني؟)، با دو عراده توپ كوهستاني ("مسيحي" نامي عمومي در منابع آن دوره است و اغلب در مواردي بكار مي رود كه تشكل و يا جمعيت مورد بحث، مركب از هر دو گروه آسوري و ارمني، مهاجر و بومي بوده باشند).

مدافعين:

هشت و يا ده نفر تفنگچي ترك از اهالي روستا

تلفات:

٣١ مارس ١٩١٨: دو و يا سه تفنگچي مسيحي توسط تفنگچيان ترك مدافع روستا كشته شد.

١ آوريل ١٩١٨: كليه سيصد و سي و چهار تن اهالي غير مسلح ترك روستاي قارامانلي و پناهندگان روستاهاي ديگر به آنجا شامل مردان و زنان و اطفال صغير و صغيره و پيران و هشت تن تفنگچي ترك مدافع روستا به قتل رسيد. از مهاجمين مسيحي جمعا بيست و هشت تن مقتول و مجروح گرديد.

٥ آوريل ١٩١٨: عده اي زن و مرد در شهر اورميه در حين تيراندازيها و شادمانيهاي قواي مسيحي به مناسبت قتل عام تركها در قارامانلي، حيات خود را از دست دادند.

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

منابع:

١-اروميه در محاربه عالم سوز، از مقدمه نصارا تا بلواي اسمعيل آقا، ١٣٠٠-١٢٩٨ شمسي. رحمت الله خان معتمدالوزاره (رحمت)
٢- تاريخچه اورميه، يادداشتهائي از سالهاي جنگ اول جهاني و آشوب بعد از آن. رحمت الله توفيق (توفيق)
٣- آزربايجان در جنگ جهاني اول يا فجايع جيلولوق. دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني (ديلمقاني)

---------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------

نقل قولها:

-فقط دو ده از دهات ارومي [اورمو] وقتي قتل عامهاي شديد مسيحيان را نسبت به دهات ديگر مشاهده نموده، به نگهداري خود اقدام كرده. اول قريه قهرمانلوي عليا [يوخاري قارامانلي] كه داراي حصار محكمي بود و در به روي مسيحيان بسته و به خيال قلعه داري و دفاع بر آمده، مسيحيان نيز كه كار دهات مسلمانان [ترك] را به كلي خاتمه داده، به اين ده رو آورده. (توفيق)

-شب ١٧ جمادي الاخر در بازار و راسته دوشابچي خانه دو نفر [را] به قتل رسانيده بودند. بعضي از اهالي قراء نازلوچاي [نازلي چاي] بعد از غارت، فرار كرده در قريه قارامانلي (قهرمانلو) تحصن نموده و جمعي هم از اناث و اطفال دهات اطراف به آنجا پناه برده، در قلعه اربابي قريه مزبوره بودند و از قرار مذاكره ده نفر هم تفنگچي داشتند. (رحمت)

-موقعي كه پطروس زد و خورد مختصري در قيرخلار با ڬاظم خان نموده و به سوي چهريق حركت كرد، سكنه و افراد دهات نازلي چاي (نازلوچاي) با استفاده از تاريكي شبها خود را به قريه قارامانلي (قهرمانلو) كه دور از دهكده هاي مسيحي نشين و در گوشه اي از محال نازلي چاي قرار گرفته مي رسانند و در آنجا اقامت مي كنند. بعضي از آنها نيز اسلحه داشتند. (ديلمقاني)

------------------

-مسيحيان دو سه دفعه به آنجا رفتند كه غارتي بكنند، نتوانستند داخل بشوند. (رحمت)

-قواي مسلحه [مسيحي] از اين امر با خبر مي شوند و به قريه "تسليم امري" [امر تسليم] مي دهند. (ديلمقاني)

------------------

-در ١٨ جمادي الاخر، نمايندگان مسيحي [آسوري و ارمني] عنوان كردند كه از مجلس [شهر اورميه] كاغذي به آنجا نوشته شود كه اسلحه را داده و تسليم شويد. اعضاي مسلمان [ترك] مجلس هر قدر ايستادگي نمودند كه آنها جان خودشان را برداشته و فرار كرده و با كسي كاري ندارند، نبايد مزاحم آنجا شد؛ [اعضاي مسيحي] قبول نكردند. بالاخره مباشر قريه مزبور به اتفاق چند نفر مسيحي به آنجا فرستاده شد. [اهالي ترك] آنها را راه نداده و گفته بودند: "هر كس تسليم مي شود حال او را ملاحظه مي كنيم كه به چه فلاكتي دچار مي شود. ما اطمينان به قول اين جماعت نداشته و تسليم نمي شويم. سه هزار تومان هم نقدا و اثاثيه و غيره مي دهيم كه ما را به حال خودمان بگذارند". (رحمت)
-١٨ جمادي الاخر -٣١ مارس ١٩١٨ نمايندگان مسيحي [آسوري و ارمني] از مجلس [شهر اورميه] كاغذي خواستند كه [اهالي ترك قارامانلو] اسلحه را داده تسليم شوند. اعضاي [ترك] مجلس مقاومت كردند، نشد. بالاخره مباشر قريه مذبور با چند مسيحي به آنجا فرستاده شد. ولي [اهالي ترك] تسليم نشده گفتند: "هر كس تسليم شد مي دانيم به چه فلاكتي گرفتار مي شود. سه هزار تومان نقد مي دهيم، ما را به حال خودمان بگذاريد". (ديلمقاني)

------------------

-مسيحيان قبول نكردند. از قلعه تير انداخته، مباشر مجروح و دو سه نفر از مسيحيان مقتول شده و مراجعت نموده بودند. (رحمت)

-مسيحيان قبول نكرده و از قلعه شليك كردند. مباشر مجروح و دو سه مسيحي مقتول شد. (ديلمقاني)

------------------

-در ١٩ ماه، چند صد نفر تفنگچي [مسيحي] با دو عراده توپ به قريه قارامانلي (قهرمانلو) فرستاده، از صبح تا وقت عصر در آنجا به شدت دعوا بود و قلعه آنجا را بومبارده نمودند. (رحمت)

-نظر به اينكه قلعه نشينان از حول جان و ناموس خود سخت دفاع مي نمودند، مسيحيان مجبور به اعزام قواي كافي و توپخانه گرديده. همين كه توپخانه و قواي كافي به اطراف قريه قارامانلي (قهرمانلو) رسيده و توپها را به كار گذاشتند، از چندن محل ديوار قلعه را خراب نموده. (توفيق)

-سپس جيلوها به روستاي مزبور حمله كرده -١ آوريل ١٩١٨- و چون با مقاومت اهالي روبرو مي شوند، ناچار مي شوند ٢ عراده توپ كوهستاني آورده و در دامنه كوه مشهور به علي پنجه‌سي موضع گرفته و ده را هدف قرار داده و بمباران مي كنند. صداي اين توپها نيز به شهر مي رسد و مردم نيز از قضيه باخبر شده و با تاسف به سرنوشت ساكنين قارامانلي (قهرمانلو) با آه و زاري دعا مي كردند. (ديلمقاني)

------------------

- و قلعه داران نيز كليتا فشنگ تفنگهاي خود را مصرف كرده، در نتيجه تاب مقاومت نياورده. مسيحيان به داخل قلعه قارامانلي (قهرمانلو) وارد شده، آنچه از دستشان مي آمد، مضايقه نكرده، حتي به زنان و بچگان نيز رحم نياورده، در داخل قلعه كشتار عظيمي داده، خانه ها را تاراج و صاحبان آنها را با كمال بي رحمي كشته، حتي براي يك نفر هم رحم نكرده، به شهر باز گشتند. (توفيق)
-از طرف مسيحيان بنا به تقرير خودشان بيست و هشت نفر مقتول و مجروح شده و از تفنگچيان آن طرف [ترك مدافع روستا] به طور مذاكره هشت نفر به قتل رسيده. و به قلعه هشتاد و چهار تير توپ انداخته، قلعه و ده را خراب نمودند كه موافق صورت خود اهالي آنجا سيصد و سي و چهار نفر مرد و اناث و بچه [از اهالي ترك] مقتول شده و مال و مواشي و اثاثيه هر چه بود غارت كردند. معلوم نبود زن و اطفال صغير و صغيره چه تقصير داشتند كه اين قدر مقتول مي كردند. (رحمت)
-مدافعين روستاي قارامانلي (قهرمانلو) زير آتش توپها مانده و مقاومتشان شكسته مي شود و وقت ظهر قواي مسلحه [مسيحي] دهكده را متصرف و تمام ٣٣٤ نفر سكنه را به قتل مي رسانند. به طوريكه قريه از وجود ذيروح خالي مي شود و دو سه سال استخوان و اسكلت شهداي قريه مذبور در كوچه ها و داخل حياطها و اتاقهاي قريه مانده و منظره وحشت انگيزي را براي هر بيننده آفريده بود. اين قريه دو سه سال همچنان خالي بود. چند نفر از زن و كودك كه در ميان مجروحين و مقتولين و جويها و چاهها زنده مانده بودند قادر به امر آباد كردن قريه نبودند. ولي سايرين از زن و مرد و طفل و پيران همه كشته شده بودند. (ديلمقاني)

------------------

-روز سه شنبه ٢٣ جمادي الثاني -٥ آوريل ١٩١٨ قواي مسلحه [مسيحي] كه اهالي قارامانلي (قهرمانلو) را قتل عام كرده بودند، فاتحانه وارد اورميه شدند. تصادفا قتل عام قارامانلو (قهرمانلو) مصادف با روز عيد جيلوها بود و آنها معتقد بودند اگر روز عيد باران نبارد، آنسال براي آنان بدشوم خواهد بود. بر حسب تصادف موقعي كه آدمكشان قريه قارامانلو (قهرمانلو) سرود خوانان و پاي كوبان وارد شهر مي شدند، قطرات باران از آسمان سرازير و جيلوها از آمدن باران كه آنرا علامت نعمت و سعادت مي دانستند، چنان شاد شدند كه در يك لحظه هزاران گلوله شليك كردند. مردم كه علت اين تيراندازي را نمي دانستند، چنان مي ترسيدند كه حدي نداشت و گمان مي كردند كه باز هم فرمان قتل عام از طرف قواي مسلحه [مسيحي] داده شده است. عده اي از زن و مرد از وحشت زهره چاك شده و جان سپردند. قواي مسلحه [مسيحي] براي مخفي كردن علت واقعي سرور و خوشحالي دستور دادند در شهر جار كشيدند و اعلان نمودند كه مردم نبايد بترسند و نگران شوند. بلكه بايد شادي كنند و در جشن آنها شركت نمايند. زيرا امروز سر اسماعيل سيميتقو را به شهر مي آورند. (ديلمقاني)

------------------

-و در درگاه احديت مسئوليت اين همه خونهاي ناحق در عهده چه كسي خواهد بود و گردش ليل و نهار با مرتكبين اين اعمال چه خواهد كرد و حال اين كه بالطبع هر نوع اعمال و كردار را خواه حسنه باشد و يا غيرحسنه پاداش و مكافاتي در پي است و عموم مذاهب و فرق به آن قائل و معتقد هستند. (رحمت)

Saturday, January 28, 2012


سهم فرانسه در رنج و مصيبت تركها و ارمنيها


فيكره ت بيلا

مترجم: مئهران باهارلي


مجلس سناي فرانسه قانوني را تصويب نمودكه بنا به آن، ابراز عقيده "ارمنيها در معرض نسل كشي قرار نگرفته اند" جرم شناخته خواهد شد. بدين ترتيب ساركوزي رئيس جمهور فعلي، در سرمايه گذاري اي براي انتخابات آتي رياست جمهوري در اين كشور، فرانسه را به كشوري كه در آن آزادي انديشه وجود ندارد تبديل نمود. اگر مي شد كه با تصويب قانون تاريخ نوشت، هر كشور براي خود يك كتاب "تاريخ دنيا" مي نوشت. اما تاريخ با قانون نوشته نمي شود.





فرانسه معصوم!

به فرانسه اي كه تركيه را متهم به نسل كشي مي كند نگاهي بيافكنيم. تاريخ فرانسه، هم در اروپا و هم در آفريقا، تاريخ كشوري با پرونده اي سياه است. فرانسه نخست مي بايد به تاريخ خود نظري بيافكند، روي خود را در آيينه ببيند!

حتي اگر ديگر جرائم و جنايات فرانسه در تاريخ را به كناري نهيم و فقط به موضوعي كه امروز با تمسك به آن سعي در محكوم نمودن تركيه دارد- يعني تهجير ارمني- متمركز شويم، در اينجا نيز فرانسه را داراي مسئوليتهاي بسيار جدي خواهيم يافت:

مي بايد از فرانسه پرسيد:

-سربازان فرانسه، زماني كه شهر آدانا را به اشغال در مي آورد چه كساني بودند؟
-آيا در حين اشغال شهر اورفا، فرانسه نيروهاي بومي ارمني با يونيفرم ارتش فرانسه را بكار برد؟
-حين اشغال شهر آنتئپ، سربازان ارتش فرانسه از چه كساني تشكيل مي شد؟

جواب سوالات فوق در تاريخ ثبت شده است: سربازان ارمني ارتش فرانسه.

البته در اينجا مي بايست مورد كشتارها و قتل عام اهالي روستاهاي ترك را نيز سوال كرد...

علل تهجير:

تكيه گاه اساسي كساني كه امروز تركيه را به عنوان نسل كش معرفي مي كنند، مسئله تهجير ارمني است. حال آنكه تهجير، نسل كشتي نيست. براي آنكه حادثه اي به عنوان نسل كشي توصيف شود، معيارهائي وجود دارند. حادثه تهجير ارامنه داراي هيچكدام از اين معيارها نيست و علاوه بر آن، در صورتيكه علل اين حادثه به دقت بررسي شوند، در پشت ماجرا فرانسه ظاهر خواهد شد.

همانگونه كه اولوچ گوركان در آخرين كتاب خود بنام "روايت كردن مساله ارمني" با ارائه مدارك و اسناد مربوطه نشان مي دهد، يكي از دلائل اصلي تدبير تهجير ارامنه در شرايط جنگ جهاني اول، شورشهاي مسلحانه ارامنه عثماني و ملحق شدن آنها به نيروهاي ارتش روسيه تزاري كه اراضي عثماني را به اشغال خود درآورده بودند و جنگيدنشان در صف روسيه بر عليه دولت تابعه خود عثماني است. اين دليل نيز به موجب پروتكل شماره دو مورخه ١٩٧٧ الحاقي به عهدنامه ژنو به تاريخ ١٩٤٩، يكي از تكيه گاههاي قابل قبول براي تحجير و در شمار "ضرورتهاي نظامي" مي باشد. 

به خواندن گوركان ادامه دهيم:

"آنچه كه برنارد لويس آنها را "سببهاي مشروع" مي شمارد همين است. لويس، در ارزيابي ديگري براي روزنامه لوموند توضيح مي دهد: "اين امر كه تدبير تهجير متكي به دلائلي مشروع بوده، قابل انكار نيست. طبق آنچه برخي از گزارشات ميسيونرهاي آمريكائي آشكار ساخته اند، قبل از تدبير تهجير نيز، ارمنيان در روستاهائي كه به اشغال خود در آورده بودند مرتكب جنايات و كشتارها شده بودند. آنها به روسيه كه اراضي عثماني را به اشغال خود در آورده بود به چشم رهائي بخش خويش مي نگريستند. به همين علت نيز ارمنيان نه تنها از نيروهاي اشغالگر روسيه حمايت كردند، بلكه در صف آنها و بر عليه عثماني جنگيدند. اين وضعيت، دولت عثماني را به حل معضل مذكور به طريقي كه قبلا نيز از آن استفاده كرده بود، يعني با استفاده از تهجير (جابجا كردن و كوچاندن اجباري) سوق داد. اما هيچ دليل جدي در باره اينكه دولت عثماني براي نابود ساختن ملت ارمني، تصميم و يا طرحي داشته است وجود ندارد".

ارمنيان، سربازان فرانسوي

ادامه دهيم:

"اين مساله كه نيروهاي اشغالگر فرانسه عمدتا از ارمنيان متشكل شده اند، به صورتي جدي اسباب ناراحتي دولت عثماني شد. وزير خارجه رشيت پاشا نامه اي به كميسر عالي فرانسه در استانبول نوشت و در آنجا خاطرنشان كرد كه تشكيل شدن نيروهاي اشغالگر فرانسه در آدانا صرفا از سربازان ارمني كه شهروند عثماني اند، مي تواند باعث ايجاد حوادث ناگواري شود. به همين سبب نيز خارج ساختن فوري سربازان ارمني از منطقه مذكور را مطالبه كرد".

فرانسه مانند شهر آدانا، هنگام اشغال شهرهاي اورفا و آنتئپ نيز سربازان و نظاميان بومي ارمني را بكار برده است. در همين استقامت، مدارك و اسناد كشتارها و قتل عامهاي انجام شده در منطقه مذكور توسط ارمنيان بومي منسوب به ارتش فرانسه موجود اند.  

تهجير، حادثه اي تلخ است. سوء استفاده از اين حادثه تلخ براي متهم كردن تركها به نسل كشي، سوء نيتي است كه تاريخ آنرا تكذيب مي كند. علاوه بر آن، اين رفتار، بي احترامي به رنجي است كه هم تركها و هم ارمنيها متحمل آن شده اند.

Wednesday, January 25, 2012

Türklerin ve Ermenilerin acılarında Fransa’nın rolü yok mu?

Fikret Bila
fbila@milliyet.com.tr

Fransa Senatosu, Ermeni soykırımı yoktur demeyi suç sayan yasayı kabul etti. Böylece Fransa Cumhurbaşkanı Sarkozy, bir seçim yatırımı uğruna Fransa’yı düşünce özgürlüğünün bulunmadığı bir ülke konumuna soktu. Kanunla tarih yapılabilseydi her ülke kendine göre bir “dünya tarihi” yazardı. Ama tarih kanunla yapılmıyor.

Masum Fransa!

Türkiye’yi soykırımcı ilan eden Fransa’ya bakalım. Fransa tarihi, Avrupa’da da, Afrika’da da sicili bozuk bir ülkedir. Fransa, önce tarihine bir bakmalı! Aynada yüzünü görmeli!

Fransa’nın tarihteki diğer suçlarını bir tarafa bıraksak bile bugün Türkiye’yi mahkûm etmeye çalıştığı Ermeni tehciri konusunda bile çok ciddi sorumluluğu vardır.

Fransa’ya şunu sormak gerekir:

-Adana’yı işgal ederken askerleriniz kimlerdi?

-Urfa’yı işgal eden Fransız üniforması altında Ermenileri kullanmadınız mı?

-Ya Antep’i işgal ederken “askerleriniz” kimlerdi?

Yanıt tarihte kayıtlıdır:

-Fransa ordusunun Ermeni askerleri...

Türk köylerinde yapılan katliamları da ayrıca sormak gerekli tabii ki...

Tehcirin nedeni

Bugün Türkiye’yi soykırımcı ilan etmeye çalışanların temel dayanağını Ermeni tehciri oluşturuyor. Tehcir, soykırım değildir.

Bir olayın soykırım sayılmasının kriterleri vardır. Ermeni tehciri, bu kriterlerin hiçbirine uymadığı gibi, nedenleri iyi araştırıldığında altından Fransa da çıkar...

Uluç Gürkan’ın son Ermeni Sorununu Anlamak kitabında belgeleriyle ortaya koyduğu gibi, Birinci Dünya Savaşı koşullarında Osmanlı Ermenilerinin silahlı isyanı ve Osmanlı topraklarını işgal eden Çarlık Rusyası’nın yanında savaşa katılması tehcir uygulamasının önemli nedenlerden biridir. Ki bu neden, 1949 tarihli Cenevre Sözleşmesi’nin 1977 tarihli ek 2 Protokolü uyarınca, tehcire dayanak olarak kabul edilen “askeri gereklilik” kapsamındadır.

Gürkan’dan okuyalım:

“Bernard Lewis’in ‘meşru nedenler’ dediği de budur. Lewis, Le Monde’daki başka bir değerlendirmesinde bu konuyu şöyle açıklamıştır:

Tehcir kararının meşru nedenlere dayandığı inkâr edilemez. Ermeniler, bazı Amerikan misyonerlerinin raporlarının ortaya koyduğu üzere, tehcir kararından önce de ele geçirdikleri köylerde zulümler yaptılar. Osmanlı topraklarını işgal eden Rusya’yı kurtarıcı olarak gördüler ve onlara destek vermekle kalmayıp onların safında çarpıştılar. Bu durum Osmanlı Hükümeti’ni, bu sorunu eskiden beri başvurduğu tehcir yöntemiyle çözme kararına almaya itti. Ancak Osmanlı Hükümeti’nin Ermeni milletini yok etmek için bir plan ve kararı konusunda hiçbir ciddi delil mevcut değildir.”

Fransız askeri Ermeniler

Devam edelim:

“Fransız işgal kuvvetlerinin çoğunluğunun Ermenilerden müteşekkil olması Osmanlı Hükümeti’ni de rahatsız etmiştir. Hariciye Nazırı Reşid Paşa, İstanbul’daki Fransız Yüksek Komiseri Amiral Amet’e bir mektup göndererek Adana’yı işgal eden Ermeni askerlerinin esasen Osmanlı vatandaşı olmalarının istenmeyen olaylara yol açabileceğini belirtmiş. Ermeni askerlerin bölgeden acilen çıkarılmasını talep etmiştir.”

Fransa, Adana gibi Urfa ve Antep’in işgalinde de Ermenileri kullanmışlardır. Bu süreçte Fransa ordusuna mensup Osmanlı vatandaşı Ermenilerin bölgede yaptığı katliamlar da kanıtlarıyla ortadadır.

Tehcir acı bir olaydır. Bu acı olayı Türkleri soykırımcı olarak ilan etmek için kullanmak tarihin tekzip ettiği bir kurnazlıktır. Türklerin de, Ermenilerin de çektikleri acılara saygısızlıktır.



كشتار اهالي ترك روستاي صفرعلي-نازلي چاي اورميه توسط اشرار ارمني-آسوري

مئهران باهارلي
http://sari-gelin.blogspot.com/

در سالهاي جنگ جهاني اول، تركهاي آزربايجان جنوبي توسط اشرار مسيحي-آسوري پناهنده از عثماني موسوم به جلو و آسوريهاي بومي آزربايجان- مستظهر به دولتهاي استعماري اروپائي و در راس آنها روسيه و فرانسه- بارها كشتار شده و قتل عام گرديدند. با اينهمه در انتشارات و نوشته هاي سالهاي اخير در باره اين كشتار و قتل عامها اغلب نقش ارمنيان تاكيد و برجسته نشان داده ميشود. حتي در موارد بسياري ارمنيان به عنوان عاملين اصلي و گاها تنها عاملين اين فجايع نشان داده ميشوند. اين امر نيز باعث اعتراض معين برخي از ناظرين خارجي مي گردد.

هرچند عاملين اصلي كشتارهاي مذكور، نيروهاي آسوري مهاجر موسوم به جلوها و هدايت و تحريك كننده و تداركاتچيان آنها نيز -همانگونه كه انتظار مي رود- كشورهاي مسيحي و استعمارگر اروپائي و در درجه اول روسيه و فرانسه بوده اند، با اينمه ارمنيان نيز در حوادث فاجعه آميز مذكور، در دو فرم دستجات مسلح و ارتش كلاسيك شركت داشته اند. دستجات ارمنيان پناهنده و فراري (قاچاق)، ارمنيان بومي و سالداتها و دراگونهاي ارمني اردوي منظم روسيه كه در آن زمان بخشهاي عظيمي از آزربايجان جنوبي را تحت اشغال خود داشت، در بسياري از قتل عامها و كشتارهاي مذكور مشاركت فعال داشته و يا عامل آغاز كننده و اصلي كشت و كشتارها بوده اند. علاوه بر آن، ارمنيان در آن دوره، هم در بخشهاي شرقي و جنوبي آناتولي و هم در شمال ارس به كشتارهاي بي شمار بوميان ترك دست يازيده اند.

با توجه به تحريف عميق و سيستماتيك تاريخ معاصر منطقه و بازنويسي يكجانبه آن، مظلوم نمائي خود و شيطان سازي از خلق ترك توسط ارمنيان در سطح جهاني، جا دارد كه تصويري جامع و واضح از نقش و سهم ارمنيان بومي و مهاجر در كشتارهاي پيرامون جنگ جهاني اول در آزربايجان جنوبي به استناد اسناد و مدارك باقي مانده از آن دوره ترسيم شود.

در اين راستا، در زير به يكي از موارد كشتار تركان آزربايجان جنوبي توسط ارمنيان، كشتار روستاي حاج صفرعلي- نازلي چاي اورميه كه توسط اشرار ارمني آغاز و با همكاري اشرار آسوري ادامه يافت اشاره مي شود. در اين قتل عام، صدها تن از روستائيان غيرمسلح و بي دفاع ترك كشتار شدند. نقل قولها از منابع زير است:

تاريخ هجده ساله آزربايجان. احمد كسروي
سرزمين زرتشت، اوضاع طبيعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، تاريخي رضائيه. علي دهقان
تاريخ اروميه. احمد كاويانپور
آزربايجان در جنگ جهاني اول، دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني

------------
آناتومي قتل عام روستاي حاج صفرعلي نازلي چاي، اورميه

تاريخ كشتار:
دو روز متوالي در نيمه هاي مرداد سال ١٢٩٦-١٩١٥

محل:
روز نخست: روستاي حاج صفرعلي –نازلي چاي اورميه
روز دوم: روستاي حاج صفرعلي-نازلي چاي اورميه، ٩-٨ روستاي همجوار، مسير اورميه-حاج صفرعلي و بازگشت

عاملين قتل عام:
روز اول: يپرم ايرواني از ارمنيان قاچاق به همراه صدها تفنگچي ارمني [و آسوري؟]
روز دوم: برادر يپرم ايرواني از ارمنيان قاچاق به همراه چند صد تفنگچي ارمني [قاچاق و سالدات] و آسوري [جلو]

تلفات:
روز اول: دهها تن ترك غيرمسلح شامل وهاب سلطان و كليه اعضاي خانواده وي اعم از زن و مرد و خرد و بزرگ در روستاي حاج صفرعلي-نازلي چاي
روز دوم: صدها تن ترك غيرمسلح شامل مرد و زن و بزرگ و كوچك و شيرخوار در روستاي حاج صفرعلي نازلي چاي، در ٩-٨ ده همجوار ديگر، در مسير اورميه به روستاي حاج صفرعلي-اورميه و بازگشت

------------
نقل قولها:

"اينان (آشوريان و ارمنيان) كه خود را به روسيان بسته و به پشت گرمي آنان با هم ميهنان خود بدرفتاري كرده و در چند ماه آخر دست به خونريزي و تاراج نيز باز كرده بودند،..... "

"روسيان همچنان دژ رفتاري مينمودند و آسوريان و ارمنيان به پشتگرمي آنان بيدادگري بي اندازه مي كردند. و چون كسي بجلوگيري بر نمي خاست روزبروز بدي بيشتر مي نمودند و هفته اي نمي گذشت كه چند كسي كشته نگردد و يكداستان ناگواري روي ندهد. گذشته از درون شهر در بيرونها آنچه مي خواستند دريغ نمي گفتند. يكدسته از ارمنيان قفقاز گريخته و به اينجا آمده و به همدستي جلوها راهزني مي كردند و اگر كسي دست باز مي كرد او را مي كشتند". (كسروي. ٧١٠ )

"...ارمنيان در اين جنگ به سوي فرانسه و انگليس گرائيده و كميته داشناكسيون در نهان پيماني با آنها بسته بودند. ما نيز ايرادي نمي گيريم و سخن ما در دشمني است كه به ايرانيان مي نمودند. كسانيكه قرنها در ايران زيسته و از همه خوشيها و آسودگيها بهره مند شده بودند، بدلخواه بيگانگان با هم ميهنان خود دشمني نشان مي دادند. آن دليراني كه چند سال پيش در شورش آزادي خواهي ايران همدوش ايرانيان جانفشاني ها نموده بودند، اكنون بجاي آن بدخواهي ها با مردم مي نمودند".

"چون خبر تسلط افراد مسيحي به گوش مسيحيان ارمنستان رسيد، آنان نيز به طمع رياست و بدست آوردن مال، از روسيه فرار و به مهاجمين مسيحي در اروميه پيوستند. عده اي از اين آشوب طلبان و غارتگران و قولدوران به سرپرستي آرتوش نام ارمني، عده اي ديگر به سرپرستي هارطون نام و دسته ديگري به رياست يقورط، هامبارصون، دايچاك، باغداسار، سومباط مدتي كارشان فقط اين بود كه در اطراف شهر شبانه وارد خانه هاي دهقانان متمول شده و اسلحه خود را به شقيقه صاحبخانه گذاشته و درخواست پول و اسلحه و اسب و طلا مي كردند. و مي گفتند: مسلمانان بايد در خانه هايشان مهر و سجاده و تسبيح داشته باشند، بقيه اضافه است. بايد تحويل ارمنيها بدهند" (كاويانپور، صص ٢٧٩-٢٨٠).

"يك دسته از ارمني ها كه از قفقاز گريخته و به اروميه آمده بودند، در آنجا به نام "قاچاق" معروف شده بودند. هر كدام چند نفر را اطراف خود جمع نموده به راهزني و غارت دهات و اذيت مردم مي پرداختند. و در هر جا كه با مقاومتي روبرو مي شدند، از كشتن مردم خودداري نمي كردند. كسي هم نبود كه از آنها بازخواست نمايد".

"بدنبال انقلاب در ارومي و اختلال در نظم ارتش روس، سالداتها تصميم به بازگشت از اورميه گرفتند. اينان براي برگشت نيز مجبور به فروش اسلحه بودند".

"در ارومي روسها موقع مراجعت فشار خود را به مردم بيشتر كردند و چون از مدتها قبل مسيحيان [ارمني] و آشوريها را مسلح نموده و دستجات جلوها [آشوري] و قاچاقها [ارمني] در شهر و دهات پراكنده شده بودند، به پشتيباني روسها شرارت بيشتر مي نمودند. و اگر تا آن موقع به غارت اموال مردم اكتفا مي كردند، از آن تاريخ به بعد به كشت و كشتار نيز آغاز نمودند".

"در هنگام بهار و اوايل تابستان كه موقع جمع آوري محصول بود، دهاتيان [ترك] جرات بيرون آمدن از خانه هاي خود را نداشتند. در اين روزها وضع دهات خيلي بدتر از شهر بود. در دهات جلوها [آشوري] و قاچاقهاي ارامنه و سربازان روس به جان دهاتيان بدبخت افتاده، از غارت و قتل نفوس كوتاهي نمي كردند. روزي نبود كه يك اتفاق ناگوار در دهات روي ندهد. روزي نبود كه مردم از دست اشرار و دزدان و آدم كشان آسوده باشند. اشرار چندين ده را آتش زده، ساكنين آنها را به قتل رسانيدند و فراريان دهات رو به سوي شهر نهادند".

------------

"با اينكه [روسها] در نواحي مختلف دهات اورميه و سلماس براي برقراري امنيت پريستاو يا پاسگاه ژاندارمري [از مسيحيان] گذاشته بودند، اما خود اين افراد مسلح حافظ به اصطلاح نظم، شبها مستقيم به خانه مردم مي ريختند و يا اشخاص ديگر را به غارت دهات تحريك مي كردند. چنانچه "يپرم" نام [يئپريم ارمني]، پريستاو نازلو از مردم اخاذي مي كرد و در صورت ندادن وجه قابل قبول كشته مي شدند". (ملكزاده، ص ٨٤)

"در نيمه هاي مرداد سياهكاري ننگين ديگري رخ داد. بدين سان كه "يپرم" نامي از ارمنيان ايروان كه پريستاو روستاي نازلي چاي (نازلو چائي- يكي از بخشهاي اورمو) بوده (در آن موقع هر كدام از بخشها و محالات اطراف شهر را به يك نفر سپرده و او را پرستاو مي گفتند) و در نتيجه ستمكاري از كار برداشته بودند، نيمه شبي با چند تن تفنگچي به ديه صفرعلي رفت. و تفنگچيان را در بيرون گزارده و خود به خانه "وهاب سلطان" نامي در آمد و او را از خواب بيدار كرد. با بيم دادن، سيصد تومان پول خواست. وهاب سلطان از سراسيمگي بگريخت. و يپرم با گلوله او را از پشت سر زد و بكشت. در اين ميان تفنگچيان [يپرم] هم از بيرون به شليك پرداختند. دانسته نشد يپرم با گلوله كه از پا افتاد. تفنگچيان [يپرم] بهانه پيدا كرده همه كساني را كه در خانواده وهاب سلطان بود از زن و مرد و خرد و بزرگ به خاك انداخته و سپس آزادانه به راه افتادند.

فردا برادر پرستاو يك دسته از سالداتهاي ايرواني و از جلوها و آشوريها [بومي] را با خود برداشته به آن ديه رفتند و دست به كشتار گشاده و هر كه را يافتند بكشتند و به اين بسنده نكرده هشت و نه ديه ديگر را هم تاراج و كشتار كردند. سپس از شهر درشكه براي آوردن مرده يپرم فرستاده شد. و كسانيكه همراه مي رفتند - چه در رفتن و چه در بازگشتن - هر كه را ديدند، از زن و مرد و بزرگ و كوچك خونش را ريختند و به كودكان شيرخوار هم نه بخشودند.

بيدادگري آشوريان به اندازه اي بود كه خود روسيان به ستوه آمدند و سالدات فرستاده چند صد تن از ايشان را كه در ديه ها به كشتار و تاراج مي پرداختند گرفته به شهر آوردند.

تنها ارومي [اورمو] و پيرامونش نبود، در سلماس و آن پيرامونها نيز همين ستمگريها پيش مي رفت و هر زمان آگهي هاي دلگداز ديگري مي رسيد.

در اينجا بايد اضافه كرد كه ديه حاج صفرعلي نمونه اي بود از ساير دهات اروميه. در تمام نقاط اطراف شهر كشت و كشتار رواج داشت. و تمام خرمنها در صحرا مانده، كسي نتوانست محصول خود را جمع آوري نمايد. ... " (دهقان)

Thursday, April 21, 2011

ضييا صدر`ه يانيت: گونئي آزه‌ربايجان`ين ائرمه‌ني و قاراباغ سورونلاري

مئهران باهارلي


قاراباغ سورونو چؤزومو حاققيندا – كولتوره‌ل اؤزه‌ركليكده‌ن فئدئرال ياپييا، حتتا باغپمسيز اولماسينا ده‌ك- فرقلي دوشونجه‌له‌ر اؤنه سوروله‌بيله‌ر. آنجاق بو سورون، گونئي آزه‌ربايجان- ايراندا ياشايان تورك خالقينين ميللي سورونو دئييلدير دئمه‌ك، اولايي تمه‌لده‌ن يانليش آنلاماق دئمه‌كدير. سايين ضياء صدرالاشرافي گوناز تيوي ايله ياپديغي بير سؤيله‌شيسينده بو يانيلقييا دوشموش و قاراباغ سورونونون گونئي آزه‌ربايجان و ايراندا ياشايان تورك خالقينين ميللي سورونو اولماديغيني ايدديعا ائتميشدير.

قاراباغ سورونو گونئي آزه‌ربايجان`ين دا ميللي سورونودور: قاراباغ سورونو، بيزيم بؤلونموش بير ميلله‌ت اولدوغوموزو گؤز اؤنونده توتاراق- كيمليك و اخلاقي آچيلاردان بيزيم ده ميللي سورونوموز ساييلير. بونا اك اولاراق، بو سورونون سيياسي آچيدان دا بيزيم ميللي مساله‌ميز حالينا گتيريلمه‌سي و گونئي آزه‌ربايجان- ايراندا جره‌يان ائده‌ن تورك ميللي حره‌كه‌تينه اكله‌نمه‌سي، اولدوقجا دوغرو، يارارلي و گره‌كلي بير سيياسي تاكتيكدير.

باشدا بونا گؤره كي بيز ميللي مساله‌ميزي بؤلگه‌سه‌ل و اولوسلارآراسي بير سورون حالينا چئويرمه‌ليييك. بيزيم ميللي مساله‌ميزين بؤلگه‌سه‌ل و اولوسلارآراسيلاشمادان چؤزومه قاووشماسي اولاناقسيزدير. قاراباغ سورونو گونئيين ميللي دئموكراتيك حره‌كه‌تينه قوشماق، گونئيين سورونونو قافقازلارا و قافقازلارين سورنونو اورتادوغويا داشييار، بونلاري بير بيرينين اوزانتيسي حالينا گتيره‌ر. من عئيني كيمليك، اخلاقي و سيياسي نده‌نله‌رده‌ن دولايي ايران`ين گونئي و قوزئي دوغوسو توركله‌ري ايله عيراق-سورييه توركمان اوجقار اوبالاريميزين (ديياسپورالاريميزين) سورونلاريني دا اؤز حره‌كه‌تيميزه اندئكسله‌نمه‌سينده‌ن يانايام، حتتا بونو گره‌كلي گؤروره‌م.

قاراباغ سورونونون گونئيده گئده‌ن ميللي دئموكراتيك حره‌كه‌ته داخيل ائديلمه‌سي و ايران ايسلام جومهورييه‌تينين قاراباغدا ايشغالچي و سوي قيريم ياپميش ائرمه‌نيستان`ا وئردييي دسته‌كله‌رين ايفشا ائديلمه‌سي، ديني اينانج و دويقولاري گوجلو اولان توركله‌رين ايران ايسلام جومهورييه‌تينده‌ن قوپماسينا و بو كسيمده ميللي بيلينجين گليشمه‌سينه ده كؤمه‌ك ائده‌ر.

بو اوزده‌ن ده قاراباغ سورونونا-ضييا صدر`ين ايدديعاسينين ترسينه- بوتون گونئي آزه‌ربايجان-ايران توركله‌رينين سيياسي توپلانتيلاريندا- ايسته‌ر يورد ايچينده، ايسته‌ر يورد ديشيندا توخونولماسي گره‌كليدير.

ائرمه‌ني سورونو: بيزيم تورك خالقي و گونئي آزه‌ربايجان اولاراق اصلينده قاراباغ`ين دا پارچاسي اولدوغو، داها بؤيوك بير سورونوموز واردير. او دا ائرمه‌ني سورونودور. ائرمه‌ني سورونو قوزئي آزه‌ربايجاندا قاراباغ سورونو، گونئيده جيلوولوق-قاچاقلار اولايلاري و توركييه`نين دوغوسوندا آزه‌ربايجان بؤلگه‌له‌رينده ييرمينجي يوز ايلين باشينداكي سوي قيريم اولاراق بليرگينله‌شسه ده، بونلار هاميسي عئيني سورونون پارچالاريدير. بو سورون ايسه، بيزيم ميللي سورونوموزدور. دوغرودور، ائرمه‌ني سورونو شو آندا گونئي آزه‌ربايجان اوچون، و اؤزه‌لليكله فارس و كورد سورونلاري ايله توتوشدورولدوغوندا، بيزه اؤنجه‌ليك داشيمايابيلير. آنجاق بو گرچه‌ك، بيزيم-ضييا صدر`ين ايدديعا ائتدييي كيمي- بئله بير ميللي سورونوموز يوخدور آنلامينا دا گلمه‌ز:

١-ائرمه‌ني سيياسي و آيدينلاري ييرمينجي يوز ايلين باشلاريندا ايران`ين فئدئرال سيستئمه گئچيشيني انگه‌ل.له‌مه‌ك، تورك قاجار دئوله‌تيني ييخماق و فارسلاري ايقتيدارا داشيماقدا سون دره‌جه بليرله‌ييجي و ائتگيلي رول اويناميشلاردير. اونلار بوگون ده ايران`ين فئدئرال سيستئمه گئچيشي و تورك خالقينين ايقتيداردان پاي آلماسينا جيددي شكيلده قارشي قويورلار. بو آچيدان ايران`ين فئدئراللاشماسيني ايسته‌يه‌ن هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگه‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

٢-ائرمه‌ني آيدينلاري، سيياسيله‌ري و بيليم آداملاري، فارس ميللييه‌تچيلييي و اؤزه‌لليكله پان ايرانيسمين، فارس كولونيياليسمي و آرييا عيرقچيليغينين اولوشوموندا اؤنه‌ملي رول اويناميشلاردير. بوگون ده هر بير پان ايرانيست و آشيري فارس ميللييه‌تچي اولوشومدا، ايسته‌ر سيياسي تشكيلات، ايسته‌ر آكادئميك مركه‌ز و ايسته‌ر مئدييادا، گوجلو ائرمه‌ني وارليق و ائتگيسيني گؤرمه‌ك اولاسيدير. بو آچيدان آشيري فارس ميللييه‌تچيلييي و پان ايرانيسمه، فارس كولونيياليسم و آرييا عيرقچيليغينا قارشي اولان هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگه‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

٣-ائرمه‌ني ائليتي، سيياسيله‌ري و آيدينلاري، پهله‌وي دؤنه‌مينده بو دئوله‌تله ياخين ايليشگيله‌رده بولونوپ و ايران`ي لوبنان`دان سونرا آسالا`نين ايكينجي سيغيناغينا چئويرمه‌ني باشارابيلميشله‌ردير. اونلار بوگون ده تئروروا بولاشميش فارس كؤكده‌ن دينچي حاكيمييه‌تينين ان قيزغين دسته‌كله‌ييجيله‌ري آراسيندا يئر آلماقداديرلار. بو آچيدان تئروريزمه قارشي اولان هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگله‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

٤-بوگون ايراندا ائرمه نيله‌ر آكتيو بيچيمده ايران دئوله‌تينين آنتي تورك سيياسه‌تله‌ريني دسته‌كله‌يير و حتتا كؤروكله‌ييرله‌ر. بو آچيدان ايران ايسلام جومهورييه‌تينين كولونييال و عيرقچي سيياسه‌تله‌رينه قارشي اولان هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگه‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

٥-ائرمه‌نيله‌ر عئيني شئيي كورد ياييلماچيليغي اوچون ده گؤرمه‌كده‌ديرله‌ر. اونلار اؤزه‌لليكله باتي آزه‌ربايجان اوستانين كوردوستان و اورمو`نون بير كورد شهه‌ري اولدوغونو دونيا چاپيندا تبليغ ائديرله‌ر. بو آچيدان تورك و آزه‌ربايجان توپراقلاريني كورد ياييلماچيليغيندان قوروماق ايسته‌يه‌ن هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگه‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

٦-ائرمه‌نيستان دئوله‌تي و بو دئوله‌تين اوردوسونا باغلي آندرانيك كيمي ائرمه‌ني گؤره‌وليله‌ر و قاچاقلار آدلي ائرمه‌ني ياراقلي دسته‌له‌ري، ييرمينجي يوز ايلين باشلاريندا، گونئي آزه‌ربايجان`ين اورمو و بير سيرا باشقا شهه‌رله‌رينده آسورو جيلوولارلا بيرليكده اون مينله‌رجه سيلاحسيز تورك اينسانيني، قادين، اوشاق و ياشلي دئمه‌ده‌ن توپلوجا قيرميشلاردير. ائرمه‌نيستان دئوله‌تي و ايراندا وار اولان ائرمه‌ني تشكيلاتلار، بوگونه‌ده‌ك بو تاريخي سوروملولوقلارينا ائعتيراف ائتمه‌ميش و تورك خالقيندان دا عؤذور ديله‌مه‌ميشله‌ردير. ائرمه‌نيله‌رده‌ن بو ائعتيراف و بو عؤذور گلمه‌ديكجه، گونئي آزه‌ربايجان و ايراندا ياشايان تورك خالقينين ائرمه‌ني خالقي و ائرمه‌نيستان دئوله‌تي ايله نورمال و سورونسوز ايليشگي قورابيلمه‌سي اولاناقسيزدير. بو ائعتيراف و عؤذورون يوخلوغو، بيزيم ائرمه‌ني سورونوموزون اؤنه‌ملي بير پارچاسيدير.

ائرمه‌نيله‌ر بؤلگه‌ده‌كي ايسلام كؤكده‌ن دينچيليييني كؤروكله‌ييرله‌ر: ائرمه‌نيله‌ر گنه‌ل بير ايستيراتئژي دوغرولتوسوندا، چئوره‌له‌رينده‌كي اؤلكه‌له‌رين، قافقاز`ين موسه‌لمان بؤلگه‌له‌ري، ايران، توركييه و آزه‌ربايجان`ين دينچي قوروبلارجا يؤنه‌‌تيلمه‌سيني ايسته‌ييرله‌ر. اونلار بو دوغرولتودا گوجلو بير بيچيمده ايراندا فارس ايسلام جومهورييه‌تيني، آزه‌ربايجان جومهورييه‌تينده ايرانا باغلي دينچي قوروپلاري و توركييه‌ده آكپ ايقتيداريني دسته‌كله‌ييرله‌ر.

ائرمه‌نيله‌ره گؤره قونشو موسه‌لمان اؤلكه‌له‌رده ايسلامي دينچي حاكيمييه‌تله‌ر، ميللي چيخارلار يئرينه داها چوخ اوممه‌ت آنلاييشي ايله حره‌كه‌ت ائده‌جه‌كله‌رينده‌ن دولايي، بورالاردا اولوشان و ائرمه‌نيله‌ري تهديد ائده‌بيله‌ن تورك ميللييه‌تچي آخيملاري ائتگيسيزله‌شديره‌جه‌كله‌ر.

دينچي حاكيمييه‌تله‌رينين ائرمه‌نيله‌ره اولان ايكينجي خئيري، باتي دونياسي و روسيايا ائرمه‌نيستان`ي دينچي ايسلام دئوله‌تله‌ري آراسيندا قوشاديلميش گؤسته‌رمه ايمكاني ياراتمالاريدير. بئله‌جه سؤزده معصوم خيريستييان ائرمه‌نيله‌ر، وحشي شريعه‌تچي موسه‌لمانلارا قارشي باتي-روسييا و خيريستييان دونياسينين سونسوز سمپاتيسيني قازانميش اولاجاقلار.

باشقا بير دئييشله ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري بؤلگه‌ده وار اولان و يا قورولماق ايسته‌نه‌ن بوتون لاييك سيستئمله‌ري تهديد ائتمه‌كده‌دير. بو آچيدان اورتادوغودا و اؤزه‌لليكله ايراندا لاييك بير سيستئم قورولماسيني ايسته‌يه‌ن هر كس، ائرمه‌ني سيياسه‌تله‌ري و ائرمه‌ني انگه‌ليني اؤز قارشيسيندا بولاجاقدير. بو انگه‌ل ائر گئج آشيلماليدير.

يوخاريدا سايديقلاريم ائرمه‌ني سورونونو، گونئي آزه‌ربايجان و تورك ميللي دئموكراتيك حره‌كه‌تينين ده سورونو حالينا گتيره‌ن باشليجا نده‌ندير. ضييا صدر`ين گونئي آزهربايجان`ين ائرمهني سورونو يوخدور، يا دا قاراباغ سورونو گونئي`ين ده ميللي سورونو دئييلدير ايدديعالار، پان ايرانيست ايدديعالاردير.



Ziya Sәdr`ә yanıt: Güney Azərbaycan`ın Qarabağ vә Erməni sorunları

Mehran Baharlı

Qarabağ sorunu çözümü haqqında – kültürəl özərklikdən federal yapıya, hətta bağımsız olmasına dək- fərqli düşüncələr önə sürüləbilər. Ancaq bu sorun, Güney Azərbaycan- İranda yaşayan Türk xalqının milli sorunu deyildir demək, olayı təməldən yanlış anlamaq deməkdir. Sayın Ziya Sərdr ül-Əşrafi Günaztv ilə yapdığı bir söyləşisində bu yanılqıya düşmüş və Qarabağ sorununun Güney Azərbaycan və İranda yaşayan Türk xalqının milli sorunu olmadığını iddia etmişdir.

Qarabağ sorunu Güney Azərbaycanın da milli sorunudur. Qarabağ sorunu, bizim bölünmüş bir millət olduğumuzu göz önündə tutaraq- kimlik və əxlaqi açılardan bizim də milli sorunumuz sayılır. Buna ək olaraqş bu sorunun siyasi açıdan da bizim milli məsələmiz halına gətirilməsi və Güney Azərbaycan – İranda cərəyan edən Türk milli hərəkətinə əklənməsi, olduqca doğru, yararlı və gərəkli bir siyasi taktikdir.

Başda buna görə ki biz milli məsələmizi bölgəsəl və uluslararası bir sorun halına çevirməliyik. Bizim milli məsələmizin bölgəsəl və uluslarasılaşmadan çözümə qavuşması olanaqsızdır. Qarabağ sorununu Güneyin milli hərəkətinə qoşmaq Güneyin sorununu Qafqazlara və Qafqazların sorununu Ortadoğuya daşıyar, bunları bir birinin uzantısı halına gətirər. Mən eyni kimlik, əxlaqi və siyasi nədənlərdən dolayı İranın Güney və Quzey doğusu Türkləri ilə İraq- Suriyə Türkman ucqarobalarımızın (diyasporalarımızın) sorunlarını da öz hərəkətimizə əndekslənməsindən yanayam, hətta bunu gərəkli görürəm.

Qarabağ sorununun Güneydə gedən milli demokratik hərəkətə daxil edilməsi və İran İslam Cumhuriyətinin Qarabağda işqalçı və soyqırım yapmış Ermənistana verdiyi dəstəklərin ifşa edilməsi, dini inanc və duyquları güclü olan Türklərin İran İslam Cumhuriyətindən qopmasına və bu kəsimdə milli bilincin gəlişməsinə də kömək edər.

Bu üzdən də Qarabağ sorununa- Ziya Sәdrin iddialarının tәrsinә- bütün Güney Azərbaycan-İran Türklərinin siyasi toplantılarında – istər yurd içində, istər yurd dışında- toxunulması gərəklidir.

Erməni sorunu. Bizim Türk xalqı və Güney Azərbaycan olaraq əslində Qarabağın da parçası olduğu, daha böyük bir sorunumuz vardır. O da Erməni sorunudur. Erməni sorunu Quzey Azərbaycanda Qarabağ sorunu, Güneydə Cilovluq-Qaçaqlar olayları və Türkiyənin doğusunda Azərbaycan bölgələrində yirminci yüz ilin başındakı soyqırım olaraq bəlirginləşsə də, bunlar hamısı eyni sorunun parçalarıdır. Bu sorun isə bizim milli sorunumuzdur. Doğrudur, Erməni sorunu şu anda Güney Azərbaycan üçün, və özəlliklə Fars və Kürd sorunları ilə tutuşdurulduğunda, bizə öncəlik daşımayabilir. Ancaq bu gərçək, bizim – Ziya Sәdrin iddia etdiyi kimi- belə bir milli sorunumuz yoxdur anlamına gəlməz.

1-Erməni siyasi və aydınları yirminci yüz ilin başlarında İranın federal sistemə geçişini əngəlləmək, Türk Qacar devlətini yıxmaq və Farsları iqtidara daşımaqda son dərəcə bəlirləyici və etgili rol oynamışlarıdır. Onlar bugün də İranın federal sistemə geçişi və Türk xalqının iqtidardan pay almasına ciddi şəkildə qarşı qoyurlar. Bu açıdan İranın federallaşmasını istəyən hər kəs, Erməni siyasətlərini və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

2-Erməni aydınları, siyasiləri və bilim adamları, Fars milliyətçiliyi və özəlliklə Paniranismin, Fars koloniyalismi və Ariya ırqçılğının oluşumunda önəmli rol oynamışlardır. Bugün də hər bir Paniranist və aşırı Fars milliyətçi oluşumda, istər siyasi təkilat, istər akademik mərkəz və istər mediyada, güclü Erməni varlıq və etgisini görmək olasıdır. Bu açıdan aşırı Fars milliyətçiliyi və Paniranismə, Fars koloniyalism və Ariya ırqçılığına qarşı olan hər kəs, Erməni siyasətləri və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

3-Erməni eliti, siyasiləri və aydınları, Pəhləvi dönəmində bu devlətlə yaxın ilişgilərdə bulunub və İranı Lübnandan sonra ASALAnın ikinci sığınacağına çevirməni başarabilmişlərdir. Onlar bugün də terora bulaşmış Fars kökdən dinçi hakimiyyətinin ən qızqın dəstəkçiləri arasında yer almaqdadırlar. Bu açıdan terorizmə qarşı olan hər kəs, Erməni siyasətləri və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

4-Bugün İranda Ermənilər aktiv biçimdə İran devlətinin anti Türk siyasətlərini dəstəkləyir və hətta körükləyirlər. Bu açıdan İran İslam Cumhuriyətinin koloniyal və ırqçı siyasətlərinə qarşı olan hər kəs, Erməni siyasətləri və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

5-Ermənilər eyni şeyi Kürd yayılmaçılığı üçün də görməkdədirlər. Onlar özəlliklə Batı Azərbaycan ostanının Kürdüstan və Urmunun bir Kürd şəhəri olduğunu dünya çapında təbliğ edirlər. Bu açıdan Türk və Azərbaycan topraqlarını Kürd yayılmaçılığından qorumaq istəyən hər kəs, Erməni siyasətləri və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

6-Ermənistan devləti və bu devlətin ordusuna bağlı Andranik kimi Etməni görəvlilər və Qaçaqlar adlı Erməni yaraqlı dəstələri, yirminci yüz ilin başlarında Güney Azərbaycanın Urmu və bir sıra başqa şəhərlərində Asoru Cilovlarla birlikdə on minlərcə silahsız Türk insanını, qadın, uşaq və yaşlı demedən topluca qırmışlardır. Ermənistan devləti və İranda var olan Erməni təşkilatlar, bugünə dək bu tarixi sorumluluqlarına etiraf etməmiş və Türk xalqından da özür diləməmişdir. Ermənilərdən bu etiraf və bu özür gəlmədikcə, Güney Azərbaycan və İranda yaşayan Türk xalqının Erməni xalqı və Ermənistan devləti ilə normal və sorunsuz ilişgi qurabilməsi olanaqsızdır. Bu etiraf və özürün yoxluğu, bizim Erməni sorunumuzun önəmli bir parçasıdır.

Ermənilər bölgədəki İslam kökdən dinçiliyini körükləyirlər. Ermənilər gənəl bir istirateji doğrultusunda, çevrələrindəki ölkələrin, Qafqazın müsəlman bölgələri, İran, Türkiyə və Azərbaycanın dinçi qurublarca yönətilməsini istəyirlər. Onlar bu doğrultuda güclü bir biçimdә İranda Fars İslam Cumhuriyәtini, Azәrbaycan Cumhuriyәtindә İrana bağlı dinçi qurupları vә Türkiyәdә AKP iqtidarını dәstәklәyirlәr.

Ermənilərə görə qonşu Müsəlman ölkələrdə İslami dinçi hakimiyətlər, milli çıxarlar yerinə daha çox ümmət anlayışı ilə hərəkət edəcəklərindən dolayı, buralarda oluşan və Erməniləri təhdid edəbilən Türk milliyyətçi axımları etgisizləşdirəcəklər.

Dinçi hakimiyətlərinin Ermənilərə olan ikinci xeyri, batı dünyası və Rusyaya Ermənistanı dinçi İslam devlətləri arasında quşadılmış göstərmə imkanı yaratmalarıdır. Beləcə sözdə məsum Xırıstiyan Ermənilər, vəhşi şəriətçi Müsəlmanlara qarşı batı-Rusya və Xırıstiyan dünyasının sonsuz səmpatisini qazanmış olacaqlar.

Başqa bir deyiışlə Erməni siyasətləri bölgədə var olan və ya qurulmaq istənən bütün laik sistemləri təhdid etməkdədir. Bu açıdan Ortadoğuda və özəllilkə İranda laik bir system qurulmasını istəyən hər kəs, Erməni siyasətləri və Erməni əngəlini öz qarşısında bulacaqdır. Bu əngəl er gec aşılmalıdır.

Yuxarıda saydıqlarım Erməni sorununu, Güney Azərbaycan və Türk milli demokratik hərəkətinin də sorunu halına gətirən başlıca nədənlərdir. Ziya Sәdr`in Güney Azәrbaycanın Ermәni sorunu yoxdur, ya da Qarabağ sorunu Güney`in dә milli sorunu deyildir iddiaları, paniranist iddialarıdır.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?